شعر «از یک دو قطره تا اقیانوس» را، که گاهی هم به نام سطر اولش «در ساقه های نازک گندم» شناخته می شود، من در پائیز سال ۱۳۵۰ در زندان جمشیدیه سرودم (کمی پس از اعدام گروه آرمان خلق بود؛ همایون کتیرائی را، که نامش در شعر آمده است، از …
شادی کمی نیست وقتی خُرده خرده های وقت و بی وقتت را در یکجا به هم می آوری و مجموع شان می کنی تا از آن ها کلیتی بسازی که وقتی پرداخته شد و به هم آمد ، هم بر تو روشن باشد که چه کرده ای و هم اینکه …
مثلِ ستاره ى دنباله دار مثلِ ستاره ى دنباله دار دور مى شوم از تو دور مى شوم چون كودكى رها شده از بطنِ مادرش مثلِ ستاره ى دنباله دار كه هُرمِ حريمِ خاطره خاموش مى كند آب مى كند حضور روشن او را مثلِ ستاره ى دنباله دار كه …
ـ بر این فلات ِکُهن باران ِمرگ ـ در هر چهار فصل مانندهی تگرگ ـ میبارد از کورش و انوشرِوان تا وارث ِامام زمان ـ با تاجها ـ و عمامهها و دشنهها و تفنگها در دریای خون و جنون ـ میرقصند چشم ـ میکَنند لب ـ میدوزند زبان ـ میبرند گردن …
مارش چپ شعر از #مایاکوفسکی آهنگ از هانس آیسلر اجرا از داگمار مانتزل ۱۹۶۶ از عرشه به پایین جوانان، به پیش، گام بگذارید!ـ نزاع و تردید را پایانی باید!ـ بلندگوها خاموش!ـ نوبت توست، سخن بگو رفیق “ماوزر”ـ بشکن قوانین عصر “آدم” را!ـ اسب لنگان تاریخ ای پَست پیشه، ترا تا …
غزلی برای رامند در اولین سالگشت زادروزش در نوروز آتش! برقامت ِشب سالی گذشت بر تو ، از رَه رسید نوروز خجسته باد میلاد ، نوروز ِ تو پیروز !ـ آتش زدم هیمه ، در قله ی «شاهو»ـ بر قله ی « رامند » ،آتش تو هم بفروز !ـ در …
تنها نشانه در خانه ام یک سنبلِ سپید تنها نشانه از نوروز ست او هم، ولی به فکر فرار است انگار که اسب وحشیِ نوروزی بیزار از این مهار ست ـ (سیمی که بوده چوب لباسی روزی)ـ دیوانه جان! چه جای گریز ست؟ حتی اگر فرار کنی پایان این سقوط …
آه، ای بهار آشنا گشتی بزن در شهر ما رنگی بزن، نقشی بزن عطری فشان، چنگی بزن برکاخ های شیشه ای سنگی بزن، سنگی بزن آه ای بهار آشنا بر ناله های بی صدا بر کودکان بی پناه بنما رخی از بهر ما از ماتم و، ویرانه ها طغیان چنان …
به تکثیرم به تکثیرم – سروده ای از شهریار دادور، برای دختران خیابان انقلاب به تکثیرم ، به تکثیرم کاری از : [ هنرمندان استان گیلان – شهر رشت ] تقدیم به پیشگاه “ دختران خیابان انقلاب „
مدرسه ی انقلاب مداد، مسئله اش انتشارِ آگاهی ست مرامِ دفترِ کاهی برابری خواهی ست مداد چرخد و هر سو دَوَد به هر صفحه که ازدیادِ خطوط از کمالِ آگاهی ست ببین صفی ز اَلِف های انقلاب اینجا به سوی دالِ دژِ دشمنان ما راهی ست ببین به سرکشِ این …