شعار نویس، داریوش سلحشور

نه شاه، نه شیخ، نه سردار، مرگ بر هرچی ستمکار
شعر و سرود

من نوجوانی را میشناختم و هنوز هم میشناسم چرا که هنوز خاطره چهره مصمم و پر محبتش را بیاد دارم که چگونه بسته های اعلامیه و نشریه را با حمید در ٌ دفتر سیاسی طرفداران طبقه کارگرٌ بسته بندی میکرد و در همه ادارات و مدارس و کارگاههای شهر توزیع میکرد. اسماعیل حسنوند پس از تعطیلی دفتر به سازمان پیکار پیوست و زمانیکه مشغول نوشتن شعار بود دستگیر و تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفت. پاسداران ارتجاع مثله اش کردند تا مگر سخن بگوید اما او مستحکم و قاطع وفادار به آرمانهای کمونیستی اش ایستادگی نمود و جان باخت. من هنوز او را میشناسم. یاد مشعلداران انقلاب را چون ستاره درخشان پرچم سرخمان گرامی بداریم

شعار نویس

چه فروتنانه مرد !ـ
آن که بر دیوارها
آزادی را به فریاد می کشید .
دستانش را بریدند ،
که شعار آزادی را سلاح بودند –-
به هیاهوئی برنخواست
مهر فقاهت را
بر گرده گاهش
داغ نمودند ،
به تضرع زاری نکرد .
پس آنگاه طپانچه ای بر شقیقه اش نهادند :ـ
انترناسیونال خواند و خفت .ـ

بهمن١٣٧٢

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

Uncategorized
من اگر ما نشوم؛شعر: حمید مصدق ،موسیقی آواز: بردیا

بردیا“ جوانی ایرانی است که در سوئد زندگی می‌کند. او برای شعر معروف „حمید مصدق“ آهنگ ساخته و در همراهی با خیزش انقلابی ایران، اجرا کرده است. با من اکنونچه نشستن‌ها، خاموشی‌هابا تو اکنونچه فراموشی‌هاستچه کسی می‌خواهدمن و تو ما نشویمخانه‌اش ویران بادمن اگر ما نشوم، تنهایمتو اگر ما نشوی، …

شعر و سرود
باز گردیم؟ (شعری و اشاره ای از سعید یوسف)

از طریق رفیق حماد باخبر شدم که نوشته ای از من دربارۀ پویان و بویژه چند سطر شعر سرودۀ من در آغاز آن نوشته در جاهائی بدون ذکر نام نویسنده و سراینده نقل می‌شود. البته اگر نقل از نشریهٔ کار باشد، که فاقد نام من بوده، عذرش موجه است. بهر …

%d Bloggern gefällt das: