نان، کار، آزادی، مطالبه سلب مالکیت شدگان، جعفر ابراهیمی

سعید سلطانپور این شعار اواخر سال ۱۳۵۹ نوشت که اکنون نیز به روز است
مقاله

نان، کار، آزادی، مطالبه سلب مالکیت شدگان

جعفر ابراهیمی

اعتراضات سراسری مردم ایران به فقر و بیکاری در اعتراض به استمرار شرایط موجود چنان برق‌آسا گسترش یافت و ابعاد جدیدی به خود گرفت که بسیاری را غافلگیر نمود. در این میان بوقچی ها و رسانه‌های استمرار طلبان سبز و بنفش کوشیدند به مدد رسانه های داخلی و با حمایت چهره های شاخص خود با هجمه ای تمام عیار به مطالبات مردم و با برجسته سازی این نکته که این جنبش فاقد هدف مشخص و رهبری است ابعاد و ویژگی‌ها و به‌تبع آن مطالبات بر حق مردمی را به محاق ببرند.

گویی تن‌های محذوف و مطرودی که اینک پا به میان گذاشته‌اند و چیزی جز حق حیات را مطالبه نمی‌کنند چون مطالباتشان معطوف به باندهای قدرت و ثروت نیست باید به شدیدترین شکل ممکن سرکوب شوند تا فضا برای چپاول و غارت ژن‌های مرغوب و اقلیتی برخوردار مهیا گردد اقلیتی که همواره از قدرت اعمال خشونت خود برای حذف اکثریت از شیوه های نرم و سخت بهره برده‌ و هر بار توانسته‌ با ماسکی جدید سلطه خود را بازتولید نمایند. از همین منظر یکی از مهم‌ترین ابعاد اعتراضات اخیر، بی‌شک می تواند کنار رفتن نقاب از چهره برخی از این باندها باشد جایی که پرده ها کنار می روند اصلاح‌طلب و اصول‌گرا برای سرکوب به هم می‌رسند و دانشجویان به‌درستی در شعار خود پایان ماجرای آنان را فریاد می‌زنند.

اما دقیقاً جایی که دانشجویان از پایان ماجرا سخن می‌گویند خود نقطه عطفی است درروند تحولات جاری. حتی اگر دانشجویان شاخص صنفی دستگیر و روانه زندان شوند. چون‌که می‌توان انعکاس صدای دانشجویان را در دورترین نقاط کشور شنید جایی که معترضانی در سن دانش‌آموزی همین شعارها را تکرار می‌کنند و این همان بعد مهمی است که نمی‌توان به‌سادگی از کنارش عبور کرد.

مرور اخبار بازداشت‌شدگان و جان‌باختگان روزهای اخیر و دیدن اسامی و چهره های دانش آموزان و جوانان زیر 35 ساله در میان معترضان، نشان می‌دهد که جمعیت قابل‌توجهی از معترضان زن و مرد در رده سنی 15 تا 35 ساله قرار دارند و این خود می‌تواند نسلی را برای ما تداعی ‌کند که نسبت به تدبیر کاسبان سیاسی تکرار می‌کنم سخت ناامید است.

نسلی به‌غایت واقع‌گرا که درکی درست و عینی از شرایط مادی و عینی جامعه دارد این نسل همان نسلی است که طی این سال‌ها با تمام وجودش سیاست‌های ضد مردمی اقتصاد نئولیبرالی را در دولت‌های مختلف درک کرده است بی‌آنکه نیازی داشته باشد کتاب‌ها و تحلیل‌های دانشگاهی را بخواند. آن‌ها به سفره خود روزانه نگاه کرده‌اند و به‌وضوح دیده‌اند که هرروز وضعیت معیشتشان بدتر می‌شود. این همان نسلی است که هرروز بیکار شدن پدران و مادران خود را دیده است، بی آیندگی خود در عرصه تحصیل را لمس کرده است و معلمان خود را دیده است که طی 15 سال گذشته همواره نسبت به وضعیت موجود معترض بوده‌اند. این همان نسلی است که اگر توانسته به دانشگاه راه یابد به مدد پولی سازی آموزش دانشگاه‌های پولکی نصیبش شده است و با وام و بیگاری توانسته هزینه این مراکز بی‌خاصیت را پرداخت نماید و بعد از فراغت از تحصیل یا بیکار بوده است یا نصیبش بیگاری بر صاحبان قدرت و ثروت بوده است. نسلی که چیزی برای از دست دادن ندارد چراکه امیدش را بارها به مسلخ برده‌اند و سلاخی نموده‌اند این نسل یک‌پایش در مدرسه است یک‌پایش در دانشگاه و یک‌پایش در خیابان و محیط کار؛ اما ویژه نسلی و سنی معترضان نیست که این جنبش را متمایز می‌کند بلکه تعلق آنان به طبقه سلب مالکیت شده از همه‌چیز است که به‌عنوان شاخص اصلی این جنبش بروز و ظهور می‌یابد تا آنان که توانایی از دست دادن ندارند نتوانند همگام با جنبش حرکت کنند. اگر امروز کسانی فقدان هدف و رهبری را بهانه برای عدم همراهی با اکثریت سلب مالکیت شده قرار داده‌اند از وضعیت طبقاتی موجود نفع می‌برند آنان نه نگران تخریب اموال عمومی هستند و نه نگران بروز خشونت در جامعه، چراکه سال‌هاست به‌صورت سیستماتیک اموال عمومی را تخریب نموده‌اند و نسبت به جامعه خشونت کرده‌اند دغدغه آنان حفظ ثروت و قدرت است همان‌گونه که دغدغه معترضان در مقابل آن‌ها قرار دارد
نان، کار، آزادی.

برگرفته از کانال کانون صنفی معلمان ایران

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

منوچهر کلانتری (سمت چپ تصویر)، بیژن جزنی (سمت راست تصویر)
برگی از تاریخ
منوچهر کلانتری، نوشته فرد هالیدی

کلانتری از سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۶یا ۱۳۴۷) تا سقوط شاه در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) در انگلستان زندگی می‌کرد. او چندین کمیته را برای اطلاع‌رسانی درباره‌ی وضع زندانیان سیاسی ایرانی سازمان داد و بسیاری از اسناد اپوزیسیون ایران به زبان انگلیسی زیر نظر او بر ترجمه و منتشر شد. وی هم‌چنین اداره‌ی کمیته‌ی ایران را بر عهده داشت که زیر نظر مرحوم پگی داف در دفتر کنفرانس بین‌المللی خلع‌سلاح و صلح در لندن فعالیت می‌کرد. منوچهر کلانتری هم‌چنین از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۸ (۱۳۴۹-۱۳۵۷) به‌عنوان عضوی از کمیته‌ی خلیج (‌فارس) به فعالیت‌های انترناسیونالیستی در حمایت از مردم عراق و شبه‌جزیره عربستان مشغول بود. او نقش ویژه‌ای در پی‌ریزی حمایت از مبارزات مردم عمان زیر رهبری جبهه‌ی خلق برای آزادی عمان در میان نیروهای مترقی‌ انگلیسی و ایرانی داشت.

طرح از گفتگوهای زندان
خبر
دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!، ترجمه میلا مسافر

دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!ـ ـ (مقاله ای از تالیا آ.، گِلِر اِشتاین و باکی دوریم کایا که در تاریخ 16 اکتبر 2024 در سایت طبقه علیه طبقه منتشر شده است.)ـ دو زنکشی توسط یک مرد در ترکیه موجب گسترش اعتراضات و آشکارتر شدن افزایش …

همایون کتیرایی
برگی از تاریخ
یاد همایون، سعید یوسف

یاد همایون سعید یوسف در مهر ماه سال ۱۳۵۹ متنی به یاد رفیق همایون کتیرائی نوشتم، که از اسطوره‌های مقاومت در زندان‌های شاه بود. این متن در کار (اقلیت) چاپ شد و تأثیرگذار بود؛ از رفیق اسکندر (سیامک اسدیان) نقل می‌کردند که گفته بود همین مقاله در لرستان موجی از …

%d Bloggern gefällt das: