بهانه‌های واهی را از اراذل سرکوبگر نظام جمهوری اسلامی برای تخطئه مبارزات فرودستان بگیریم!، برهان عظیمی

سعید سلطانپور این شعار اواخر سال ۱۳۵۹ نوشت که اکنون نیز به روز است
امریکا

شورش گرسنگان و دوزخیان فرودست، جوانان بیکار و زنان ستم‌کش علیه جمهوری اسلامی بر حق است

مردم تحت ستمی که طی چند روز اخیر به خیابان‌ها آمدند نه ارتباطی با سازمان‌های همدست و جیره‌خوار نظام سرمایه داری-امپریالیستی(ازجمله سلطنت‌طلبان و مجاهدین و ناسیونالیست‌های نژادپرست، آمد نیوز و تلویزیون‌های ماهواره‌ای لس‌آنجلسی ووو) به رهبری دولت ترامپ-پنس فاشیست دارند و نه با حاکمان مرتجع عرب منطقه خاورمیانه.ـ

 

مردم ستمدیده در کف خیابان کارنامه بی‌کفایتی ۴۰ ساله حاکمانی را به زیر سؤال برده‌اند که جز فقر، مالخوری، جنگ‌طلبی، زندان و شکنجه و اعدام هزاران هزار از برابری طلبان و عدالت جویان، ترویج جهل و جهالت‌های مذهبی برای توجیه برده و مطیع بودن فرودستان و گورخوابان، سرکوب دائمی زنان، سرکوب آزاداندیشی و دگراندیشی، سرکوب میلیون‌ها دانشجویان و جوانان زن و مرد بیکار، آلوده کردن جوانان به مواد مخدر و رواج تن‌فروشی و اختلاس‌های میلیارد تومانی از صندوق مالباختگان بازنشسته و فرهنگیان، کاری دیگر نکرده‌اند

شعارهای نژادپرستانه، ناسیونالیستی و ارتجاعی که در روز اول مبارزات به‌حق توده‌های رنجبر و فرودست از طرف اقلیتی از جریانات ستمگری که برای منافع طبقاتی پست خویش در میان مردم سر داده شد با افشای ماهیت آنان در میان مردم طرد گشت و در روزهای بعد و تاکنون تکرار نگشت.ـ

 

مردم تحت ستم در خیابان‌های سراسر ایران سرود آزادی و برابری و عدالت اجتماعی سرودند و با خون خود نوشتند:ـ

آری به انقلاب و نه به‌نظام ستمگر و آزادی‌کش جمهوری اسلامی

مرگ بر دیکتاتور. مرگ بر خامنه و روحانی!ـ

خامنه ای، روحانی - دشمن مردمانی
خامنه ای، روحانی – دشمن مردمانی

نترسید، نترسید، ما همه باهم هستیم!ـ

دانشجو می‌میرند ذلت نمی‌پذیرند!ـ

اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا!ـ

اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا
اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا

ننگ بر حاکمان و طرفداران دنیای کهن.ـ.

 

مرگ بر جلادان قوه‌ی قضائیه‌ای که تحت عنوان طرفداری از مستضعفین، برای اکثریت جامعه فرودست به خاطر برابری طلبی و عدالت‌خواهی خط ‌ونشان می‌کشند و آن‌ها را با متهم کردن به جاسوسی برای بیگانه و دولت آمریکا و گروه‌هایی که به معنای واقعی اساس حرکت این مردم نبودند و منافع ستمکاران و استثمارگران را نمایندگی می‌کنند، به زندان و شکنجه و اعدام تهدید می‌کنند. اساس تمامی حرکت‌ ستمدیدگان و غیرخودی‌ها، این دوزخیان فرودست، جوانان بیکار که آینده‌ای برای خود متصور نیستند و زنان ستم‌کش که دائماً سرکوب و تهدید می‌شوند در خیابان‌ها، کارکرد و سوخت‌وساز ۴۰ سال نظام ضد بشری، توتالیتاریسم و استبداد مذهبی جمهوری اسلامی است.

 

شورش گرسنگان و دوزخیان فرودست، جوانان بیکار و زنان ستم‌کش علیه جمهوری اسلامی بر حق است

نباید فراموش کرد که حکومت جمهوری اسلامی بر چهارپایه اصلی قرار دارد و طبق چنان سوخت‌وسازی عمل می‌نماید:ـ

ـ ۱- ستم و استثمار فرودستان جامعه، حاشیه‌نشینان(زاغه‌نشینان) اطراف کلان‌شهرها و به‌ویژه طبقه کارگر؛ ۲– سرکوب زنان از طریق ترویج و بازتولید فرهنگ مردسالاری و ضد زن؛ ۳– سرکوب و اعدام اقلیت‌های ملی و ۴– سرکوب روشنفکران و نویسندگان مترقی مبارز، جوانان بیکار و شورشگر تحت این حاکمیت که هیچ آینده‌ای برای خود متصور نیستند.

بنابراین در شرایط بپاخیزی تودهای تحت ستم سؤال اساسی این است که آیا می‌توان به حاکمیت و سیستمی که باعث تمام فجایع و جنایات است پایان داد؟ اعتراضات و تظاهرات‌ها چه تفاوتی می‌تواند بوجود بیاورد؟ آیا ما باید خشممان را در برابر این اعمال نشان دهیم و یا فقط آن را به خدا واگذار نماییم؟ آیا این(فجایع) با سرشت و طبیعت انسان ارتباط دارد و یا ماهیت کسانیکه آن جنایات را انجام می‌دهند بد است؟ پاسخ اشتباه به این سؤالات موانعی در درک واقعیت و مبارزه مردم برای تغییر آن به وجود خواهد آورد. و این پاسخ‌های اشتباه از طرف طیف وسیعی از نیروهای طبقاتی مختلف باهدف شکل دادن و تغییر جامعه بر مبنای منافع‌شان به‌پیش گذارده می‌شود. در حال حاضر یک نبرد بزرگ در مورد اینکه چگونه مردم(اقشار فرودست رنجبر و به‌ویژه طبقه کارگر) باید به این درک برسند که از خط قرمز تضادهای عینی این حاکمیت(نظام) و همچنین نظام سرمایه داری-امپریالیستی که مرتباً و روزانه خود را بروز و به جامعه تحمیل می‌شود(به دخالت‌های سرکرده دولت امپریالیستی آمریکا، ترامپ در تظاهرات کنونی رجوع کنیم که چگونه می خواهد بر موج این مبارزات سوار شود)، در سطوح مختلف و به روش‌های مختلف، مبارزه بر سر آن وجود دارد، به‌طور رادیکال عبور نمایند. و ما کمونیست‌ها از طریق این فرایند چندلایه و پویا، می‌توانیم به‌طور کلان بر سر اینکه چگونه این مبارزه ادامه پیدا کند و به چه سمتی برود، و مهم‌تر جامعه نوین آینده(به لحاظ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) چگونه باید باشد، نقش‌آفرین باشیم

 

در آخر ضروری است به حق‌گویی، حق‌طلبی و برابری و عدالت‌خواهی این زن دردمند گوش داد تا به زیر سؤال بردن کارنامه ۴۰ سال بی‌کفایتی و رفوزه‌گی حاکمان ستمگر و جانی نظام توتالیتاریسم دینی را در میان مردمی که دیگر حاضر نیستند مانند گذشته زندگی کنند را عمیقاً درک نمود

https://www.youtube.com/watch?v=dAODsNVJXlk&t=4s

برهان عظیمی

ـ ۱۴ دی ۱۳۹۶

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

منوچهر کلانتری (سمت چپ تصویر)، بیژن جزنی (سمت راست تصویر)
برگی از تاریخ
منوچهر کلانتری، نوشته فرد هالیدی

کلانتری از سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۶یا ۱۳۴۷) تا سقوط شاه در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) در انگلستان زندگی می‌کرد. او چندین کمیته را برای اطلاع‌رسانی درباره‌ی وضع زندانیان سیاسی ایرانی سازمان داد و بسیاری از اسناد اپوزیسیون ایران به زبان انگلیسی زیر نظر او بر ترجمه و منتشر شد. وی هم‌چنین اداره‌ی کمیته‌ی ایران را بر عهده داشت که زیر نظر مرحوم پگی داف در دفتر کنفرانس بین‌المللی خلع‌سلاح و صلح در لندن فعالیت می‌کرد. منوچهر کلانتری هم‌چنین از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۸ (۱۳۴۹-۱۳۵۷) به‌عنوان عضوی از کمیته‌ی خلیج (‌فارس) به فعالیت‌های انترناسیونالیستی در حمایت از مردم عراق و شبه‌جزیره عربستان مشغول بود. او نقش ویژه‌ای در پی‌ریزی حمایت از مبارزات مردم عمان زیر رهبری جبهه‌ی خلق برای آزادی عمان در میان نیروهای مترقی‌ انگلیسی و ایرانی داشت.

طرح از گفتگوهای زندان
خبر
دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!، ترجمه میلا مسافر

دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!ـ ـ (مقاله ای از تالیا آ.، گِلِر اِشتاین و باکی دوریم کایا که در تاریخ 16 اکتبر 2024 در سایت طبقه علیه طبقه منتشر شده است.)ـ دو زنکشی توسط یک مرد در ترکیه موجب گسترش اعتراضات و آشکارتر شدن افزایش …

همایون کتیرایی
برگی از تاریخ
یاد همایون، سعید یوسف

یاد همایون سعید یوسف در مهر ماه سال ۱۳۵۹ متنی به یاد رفیق همایون کتیرائی نوشتم، که از اسطوره‌های مقاومت در زندان‌های شاه بود. این متن در کار (اقلیت) چاپ شد و تأثیرگذار بود؛ از رفیق اسکندر (سیامک اسدیان) نقل می‌کردند که گفته بود همین مقاله در لرستان موجی از …

%d Bloggern gefällt das: