چون دوست دشمن است، شکایت کجا برم؟(1)، ناصر مهاجر

سیاهکل، روزنامه اطلاعات
ایران

مارس ۲۰۱۹/ اسفند 1397

از لحظه‌ای که «مرور»ـ

[i]

شیدا نبوی را بر راهی دیگر

[ii]

دیدم، شنبه شبِ ۱۷ آذر ۱۳۹۷ تا هم اینک، از میهن آنچه در چمدان دارم اسماعیل خویی رهایم نکرده است؛ به‌ویژه آنجا که می‌گوید:ـ

ـ«چه کرده‌ام؟

ـ          خدای من!ـ

ـ                  کنون چه کرده‌ام؟

ـ                             چه شده است؟

که بر شکیبِ خداوارتان گران می‌آید

همین که همچو منی نیز در کجای چه هنگامی از جهان شما هست؟!ـ

چه کرده‌ام؟

خدای من چه کرده‌ام

که دوست نیز نهد هیمه‌ام بر آتشِ جان

درون دوزخ بیدر کجای من؟!»ـ

نوشته‌ی شیدا نبوی را به سختی خواندم. سخت بود برایم فضای نوشته، زبان نوشته، روح نوشته. هر از گاه از خواندن بازمی‌ماندم و از خود می‌پرسیدم: کسی که چهل سال با او رفاقت داشته‌ام و حتا یک بار نازک‌تر از گل به او نگفته‌ام، چگونه توانسته به کاری که دستی قوی در آن داشته‌ام، «مروری» بنویسد سرشار از ریشخند، متلک‌، مچ‌گیری، برچسب‌زنی، بی‌احترامی، افترا، اتهام، پیش‌داوری‌های بی‌پایه، داوری‌های بی‌پشتوانه و حکم‌های ناروا. در خیالم نمی‌گنجید ـ هنوز نمی‌گنجد ـ اینهمه بدبینی، سوء‌ظن، توطئه‌پنداری و بیگانگی از دوست و دوستی‌! گیرم کتابِ راهی دیگر، کتاب خوبی‌ از آب درنیامده است و کژی‌ها ‌و کاستی‌هایش پُرشمار، پُراهمیت و پُر‌آزار! اما شیدا نبوی که مرا می‌شناسد و می‌داند جهان‌نگری‌ام چیست و در کدام طیفِ سیاسی ایستاده‌ام. چرا باید چنین کین‌ورزانه قلم به‌دست گیرد، به هر ترفندی دست زند و کتاب را در میان کارهایی چون نخستین کنش‌های محمود نادری مأمور وزارت اطلاعاتِ جمهوری اسلامی و یا حماسه‌ی سیاهکل انوش‌ صالحی جای دهد و بنویسد راهی دیگر نیز در «قالب» کتاب‌های «نظام حاکم بر ایران» ریخته شده و به همان «کار پرداخته» که هدفش «تخطئهٴ» سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران است. شگفتا، راهی دیگر و «تخطئهٴ چریک‌های فدایی خلق»؟! این دیگر چه خوانشی‌ست از کتاب؟ راهی دیگر با نخستین کنش‌ها و یا با حماسه‌ی سیاهکل چه سنخیتی دارد؟! اگر شیدا نبوی نویسندگان آن کتاب‌ها را نمی‌شناسد، نویسندگان راهی دیگر را که می‌شناسد؛ با شمار زیادی از آن‌ها نان و نمک خورده است و هنوز نشست و برخاست و „دوستی „دارد. این واقعیت را چرا به روی خود نیاورده و نگفته است که هیچ‌یک از کسانی که در راهی دیگر قلم‌ زده‌اند، ضد فدایی نبوده‌اند و نیستند. چرا چنین سرد و خشک از کنار همه‌ی ما گذشته و به این بسنده کرده که بگوید: «این کتاب به باور من به‌ طور قطع و یقین هیچ قرابتی با آن دست از نویسندگان و نوشته‌ها که در بالا ذکر شد ندارد، اما باز هم تبدیل به متونی [متنی] برای تخطئهٴ آن سازمان یگانه شده است.» خُب، راهی دیگر اگر هیچ قرابتی با «آن دست از نویسندگان و نوشته‌ها که در بالا ذکر شد» ندارد، چرا ما را در میان آن‌ها آورده ‌است. و دوباره می‌خوانم „بالا“ را و بالاتر را:ـ

برای خواندن متن کامل بخش اول مقاله لطفا اینجا کلیک کنید

[i]

 شیدا نبوی، راهی دیگر به کجا؟ مروری بر کتاب راهی دیگر، روایت‌هایی در بود و باش چریک‌های فدایی خلق ایران، تارنمای اخبار روز، 17 آذر 1397:ـ

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=90347

استناد ما به نسخه‌ی پی.‌دی.‌‌‌اف همین متن است که خانم نبوی هم‌زمان با انتشار نوشته در تارنمای اخبار روز با ایمیل هم برای بسیارانی فرستادند! همین جا بگویم در نقل‌قول‌های ایشان، رسم‌الخطی را که به کار بسته‌اند به کار بسته‌ایم؛ تمام و کمال.

[ii]

راهی دیگر، روایت‌هایی در بود و باش چریک‌های فدایی خلق ایران، (در دو دفتر)، گردآورندگان و ویراستاران: تورج اتابکی ـ ناصر مهاجر، نشر نقطه با همکاری پژوهشکده‌ی بین‌المللی تاریخ اجتماعی آمستردام، بهار 1396

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

منوچهر کلانتری (سمت چپ تصویر)، بیژن جزنی (سمت راست تصویر)
برگی از تاریخ
منوچهر کلانتری، نوشته فرد هالیدی

کلانتری از سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۶یا ۱۳۴۷) تا سقوط شاه در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) در انگلستان زندگی می‌کرد. او چندین کمیته را برای اطلاع‌رسانی درباره‌ی وضع زندانیان سیاسی ایرانی سازمان داد و بسیاری از اسناد اپوزیسیون ایران به زبان انگلیسی زیر نظر او بر ترجمه و منتشر شد. وی هم‌چنین اداره‌ی کمیته‌ی ایران را بر عهده داشت که زیر نظر مرحوم پگی داف در دفتر کنفرانس بین‌المللی خلع‌سلاح و صلح در لندن فعالیت می‌کرد. منوچهر کلانتری هم‌چنین از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۸ (۱۳۴۹-۱۳۵۷) به‌عنوان عضوی از کمیته‌ی خلیج (‌فارس) به فعالیت‌های انترناسیونالیستی در حمایت از مردم عراق و شبه‌جزیره عربستان مشغول بود. او نقش ویژه‌ای در پی‌ریزی حمایت از مبارزات مردم عمان زیر رهبری جبهه‌ی خلق برای آزادی عمان در میان نیروهای مترقی‌ انگلیسی و ایرانی داشت.

رفیق کبیر فدایی، علی اکبر (فریدون) جعفری
ایران
برگی از تاریخ – زندگی و تجربیات سعید یوسف: بخش چهارم؛ پس از زندان شاه تا قیام بهمن

در بخش چهارم، سعید یوسف به پرسش‌های یسنا احمدی درباره شرایط زندگی و فعالیت‌هایش پس از زندان شاه در سال ۱۳۵۳ تا مقطع از قیام بهمن ۱۳۵۷ پاسخ می‌دهد. برخی نکاتی که در این بخش به آن پرداخته شده است:ـ
ـ • تلاش برای „عادی سازی“ زندگی پس از زندان
ـ • تماس‌های تابستان و پائیز ۱۳۵۳ تا بهار ۱۳۵۴ با رفیق عباس هاشمی (هاشم) و سپس با رفیق علی اکبر (فریدون) جعفری که در اثر شهادت رفیق علی اکبر جعفری قطع شد
ـ • سفر به آلمان و تماس با فعالین کنفدراسیون و آشنایی با نظرات گروه ستاره که بعدها به عنوان وحدت کمونیستی در ایران فعالیت کردند
ـ • رابطه و همکاری با تحریریه نشریه کار و نیز کانون نویسندگان ایران

طرح از گفتگوهای زندان
خبر
دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!، ترجمه میلا مسافر

دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!ـ ـ (مقاله ای از تالیا آ.، گِلِر اِشتاین و باکی دوریم کایا که در تاریخ 16 اکتبر 2024 در سایت طبقه علیه طبقه منتشر شده است.)ـ دو زنکشی توسط یک مرد در ترکیه موجب گسترش اعتراضات و آشکارتر شدن افزایش …

%d Bloggern gefällt das: