در سوگ نوشین؛
هیچ چیز دردناکتر از مرگ کودکان نیست، هر لحظه که میگذرد به فهرست مرگ کودکان و نوجوانان، افزوده میشود! نوشین محمدی، دختری 17 ساله از آبادی ناوهفره شهر سرپل ذهاب نیز از عفونت ریه درگذشت!
البته همگان میدانند که او از سرما نمرده است! هیچکس در مناطق زلزلهزده از سرما نمیمیرد! همهی آنهایی که در مناطق زلزلهزده، چادر و کانکس نداشتند که نمردهاند! پس عفونت ریهی آن دختر نوجوان به احتمال قوی حاصل تفریح او در سواحل هاوایی و جزایر قناری خوش آب و هوا بوده است!!!
نوشین محمدی، از 7 سالگی توانیاب بود و مشکل بیماری او موجب شده بود که نتواند راه برود، چندی پیش برایش ویلچر گرفته بودند تا شاید از انزوای تحمیلی اجتماعی بیرون بیاید و بتواند به جامعه بازگردد. 10 سال مقاومت و ایستادگی او چگونه بر باد سپرده شد؟ زلزله آمد و نوشین محمدی زنده ماند، اما با دروغ و انکار وضعیت زلزلهزدگان توسط مدیران و مدبران زیادهخواه این نظام در استان کرمانشاه، او را نیز نزد باقی کودکانی که در حادثهی زلزله کشته شده بودند فرستادند، البته یادمان نرود که نه از سرما!!!!!
علیه فراموشی، علیه خاموشی، علیه دروغ، به ویژه علیه دروغپردازیهای اصلاحطلبان، اعتراض که نه، فریاد هم نه، جیغ بنفش باید کشید! چونکه یکی از سردمداران نظام، در پاسخ به پرسش خبرنگار در مورد وضعیت زلزلهزدگان و سرمای زمستان و نداشتن چادر و کانکس گفته است، “همانطور که زلزله یک رویداد طبیعی است، سرمای زمستان نیز طبیعی است و بدیهی است که برخی در سرمای زمستان بمیرند”!!!
شرم و هزاران شرم بر سردمداران نظام جمهوری اسلامی ایران که برای لذتی بیشتر و چپاول ثروتی که فروشندگان نیروی کار با خون دل تولید کردهاند، حتا اینگونه گستاخی میکنند و مرگ نوجوان بیمار را طبیعی جلوه میدهند!!!
تنها واکنشی که یک موجود اجتماعی به عنوان یک انسان میتواند بکند، اعتراض است، اعتراض به نظم موجود، اعتراض به حاکمان چپاولگر، اعتراض به فساد دامنگیر حکومتیان، اعتراض به فقر و فلاکت، اعتراض به قدرتمداران و حاکمیت مستبد حکومت جمهوری اسلامی! چرا که هیچ چیز دردناکتر و رنجآورتر از مرگ کودکان و نوجوانان نیست!
ساسان دانش
ـ 26 ژانویه 2018
برابر با 6 بهمن 1396
@schabname
***
ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺁﻟﻤﺎﻥ “رﻭﺑﺮﺗﻮ ﭼﻮﻟﯽ”، ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﯼ در روزهای عزاداری ماه محرم ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ میگوید:
“ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ رفته ﺑﻮﺩﻡ، ﺑﻪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ نیز ﺭفتم، ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ، ﺩﺳﺘﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ و یقین دارم ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ، ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮﺩ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﻮﺩﻡ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻪ، ﺷﯿﻮﻥ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ و ﺯﺍﺭﯼ بسیار ﺯﯾﺎﺩ بود ﻭ به نظر میآمد که ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ عزادارند و ﺭﻧﺞ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ! ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻣﻦ مذهبی ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩﻡ. ﻣﻦ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺴﺘﻢ، ﻭﻟﯽ ﺁﻧﺠﺎ نمیتوانستم ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻢ! ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ و ﺯﺍﺭ ﺯﺍﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ آنها ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺰﺩیکتر ﺑﻮﺩ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﻭﺳﻂ ﮔﺮﯾﻪﺯﺍﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: اگر ﻣﯽﺧﻮﺍهی ﻓﺮﺵ ﺑﺨﺮﯼ من دارم!!! ﻭ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ! به نظر من، ﺍﻭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ در تمام عمر خود دیدهام!!!”
خیزش دی ماه 1396، خیزش به ستوهآمدگان و همهی آنهایی بود که این بار دغدغهی نان داشتند و اعتراض اجتماعی سراسری، بیشتر از هر خواست دیگر، علیه بیکاری و گرانی بود و این موج اعتراضگری تا زمانی که مشکل فقر و فلاکت در سایهی سنگین بیعدالتیهای حکومت جمهوری اسلامی ایران حل نشود، بازگشت ناپذیر خواهد بود. بازداشت و ربوده شدن نزدیک به 4000 نفر و کشته شدن 24 نفر در خیابانها و کشته شدن 10 جوان در زندانها، یعنی سرکوب عریان که منجر به فروکش کردن اعتراضها در خیابانها شد، اما به این معنا نیست که این اعتراضها پایان یافته است، همین اعتراضها در جای جای کشور در شکلهای مختلف با تحرکهای اجتماعی خودنمایی میکند؛ به طور مثال، خواست زنان در مورد حقوق خویش در همهی عرصهها، خواست کارگران، خواست دانشجویان و یا راهپیماییهای مختلف پیرامون یک خواست مشخص، کافی است به بندبند مطالبه محور و ریشهای آنها بنگریم، خواهیم فهمید که عصیانها، همواره در خیابان نیست و در قالب مخالفت ریشهای با طرحی حکومتی یا پافشاری بر خواست حقوق اقشار مختلف جامعه و یا روشنگری در هر موردی میتواند جلوه یابد.
مراد من، از یادآوری خاطرات روبرتو چولی، اشاره به بند “عدالت” در متنی است که به طور گسترده، از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی پخش شده است. بدیهی است و بر هیچکس پوشیده نیست که “عدالت” در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران، اجرا نشدنی است و حتا اصلاحطلبان نیز با “کرکس” خواندن معترضان توسط جلاییپور و “لات و بی سر و پا” خواندن معترضان توسط حجاریان، جایگاه سیاسی خود را حتا نزد فریبخوردگان برای همیشه از دست دادهاند. هماینک، تکلیف اصولگرایانی که همواره برهوار در خدمت نظام جمهوری اسلامی هستند، بر همگان شفاف است، از سوی دیگر به نظر میرسد کفگیر اصلاحطلبان به ته دیگ خورده و با ناشیگری دست به بازیگری دیگری زدهاند تا برای حفظ نظام جمهوری اسلامی فعالیت خود را از سر گیرند؛ این بار به بهانهی پر طمطراق “ارائهی خدمات سلامت” برای “تعیین اولویت پژوهشی” اقدام به نظر خواهی کردهاند! طنز تلخ در پرسشی است که در متن آنها دیده میشود:
…”اگر کشورمان بخواهد بداند در پنج سال آینده بهتر است برای چه پژوهشهایی در حوزهی سلامت سرمایهگذاری کند، به نظر شما پنج معیار قابلیت اجرایی، اثر بر سلامت، اثر بر اقتصاد، ظرفیتسازی و عدالت به ترتیب اهمیت باید چگونه قرار بگیرند؟”…!!!
پیشاپیش باید گفت، کشوری که از فقر و فلاکت فریاد میکشد، کشوری که حقوق نیمی از جمعیت آن یعنی حقوق زنان پایمال میشود، کشوری که در شعلههای تبعیض و بیعدالتی و رانتخواری در حال سوختن است، کشوری که با سوز و گداز دوران آتش زیر خاکستر خود را به سختی میگذراند، کشوری که از ستم و ستمگری و ستمگران به ستوه آمده و در حال تحمل کردن است، کشوری که پایین آمدن معدل سنی اعتیاد و تنفروشی قلب هر آدمی را به درد میآورد، کشوری که از کار کودکان گرفته تا زخمهای گوناگون اجتماعی رنج بیشماری را بر دوش میکشد؛ سخن از ثبات و پیشبینی پنج سال آینده!!! و نظر خواهی برای اولویت چند مقولهی کلی و موهوم با “عدالت”! کاریکاتوری بیش نخواهد بود و اگر روبرتو چولی از این نظر خواهی با این محتوا در این شرایط اجتماعی با خبر میشد، به یقین میگفت: “نویسندگان این متن، ناشیترین بازیگرانی هستند که در تمام عمر خود دیدهام!”
ساسان دانش
ـ 24 ژانویه 2018
برابر با 4 بهمن 1396
به نقل از کانال تلگرامی شبنامه
@schabname
https://t.me/schabname/75