کودکان و خیزشهای اجتماعی؛
سفرهی کارگران و فروشندگان نیروی کار که ثروت کشور را تولید میکنند، هر روز خالی و خالیتر میشود! وقتی جامعه، از ابتداییترین امکان زندگی بیبهره است! وقتی بیش از نیمی از جمعیت کشور مورد ستم چندگانه است! وقتی تبعیض و نابرابری، روابط اجتماعی را به نابودی کشانده است! وقتی بیکاری مزمن، آسیبهای جدی به تار و پود جامعه زده است! وقتی گرانی، موجب شده است آدمها سیلی محکمتری بر خودشان بزنند تا با سرخی چهره با شرافت زندگی کنند! وقتی کودکان کار و بازمانده از آموزش، دل هر آدمی را به درد میآورد! وقتی کودکان کارتن خواب و گورخوابها زخمهای پنهان و عمیق در اندرون جامعه ایجاد کردهاند! وقتی پایین آمدن سن اعتیاد و تنفروشی، زبان هر انسانی را به لکنت وامیدارد! وقتی که بیشتر مردم از تامین اجتماعی و بهداشت محرومند! وقتی زلزلهزدگان، پس از دو ماه در سرمای زمستان غرب کشور هنوز چادر ندارند! وقتی همین دیروز 77 نفر فقط از شهر شوش در استان خوزستان به خاطر گردوغبار راهی بیمارستان شدهاند! وقتی شکنجه و اعدام جوانان در دههی شصت، در مغز جامعه رسوب کرده است! وقتی مشکل آب و هوای سالم نیز به دیگر مشکلها افزوده شده است! و و… و وقتی خرافات و احکام مذهبی ضد بشری، توسط جمهوری اسلامی در مناسبات اجتماعی نهادینه شده است! وقتی بودجههای نهادهای مذهبی نسبت به بودجههای بدیهی، سر به فلک میکشد! وقتی رفتار و سیاست جمهوری اسلامی، تحقیر انسان است و تعریف انسان را در چارچوب جغرافیای ایران، با شتابی باورنکردنی به سقوطی سهمگین میراند! وقتی حاکمان و آقازادهها برای یک سرماخوردگی ساده سر از بیمارستانهای مجهز اروپایی سردرمیآورند! وقتی سردمداران چپاولگر جمهوری اسلامی ایران، برای ماندن در قدرت در این 39 سال، سرکوب عریان کردهاند و خواهند کرد و نسبت به خواست طبیعی معترضان، خود را ناشنوا نشان میدهند! اعتراض و اعتراضگری، حق بدیهی جامعه است، کودکی که دوران کودکی خویش را با شادی و بازی باید سپری کند تا در جوانی شکوفا شود و بتواند چرخ پیشرفت و توسعه را بچرخاند، در خیابان با برافراشتن شعاری، حقارت نظام جمهوری اسلامی را در ایران و جهان به نمایش گذاشته است؛ کودک نوزده ماههی ویدا موحد، فقط به شیر مادر نیاز ندارد، بلکه به لحظه لحظهی مهر و نگاه مادر نیاز دارد تا با شخصیتی اجتماعی پای بر جامعه بگذارد و عنصری موثر در سلامت جامعه باشد، هماینک مادرش اسیر چنگال دژخیمی است که آزادی را برنمیتابد!
باشد که برای رهایی و آزادی همصدا باشیم، خیزش سراسری دی ماه 1396، آوایی خوش برای برهم زدن نظم موجود بود، آوایی که میتواند با صدا و ندای کودکان تنیده شود و با سازماندهی هرچه بهتر به فریاد تبدیل شود. کنشگران جامعه با عصیان و اعتراض دی ماه به قدرت خویش پی بردهاند؛ هماینک اما، جامعه خیز برداشته است تا با خیزشی دوباره و با درهم شکستن ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران، بوی نان را، بوی آزادی را و بوی رهایی را در جامعه بپراکند و گسترش دهد.
ساسان دانش
ـ 25 ژانویه 2018
برابر با 5 بهمن 1396
@schabname
Keine Kommentare