ماشین خون‌ریز رژیم جلاد جمهوری اسلامی به حرکت افتاده است. متوقفش سازیم

اخبار زندان

سردمداران جانی جمهوری اسلامی که تاکنون از هیچ اقدامی برای به سکوت کشاندن توده‌های مردم دریغ نکرده‌اند، در آخرین اقدام خود در ساعات بامدادی امروز بعد از وقفه‌ای چند روزه رذیلانه مجیدرضا رهنورد یکی دیگر از معترضان جوان را در مشهد در مقابل چشمان هار و وقیح بسیجی‌های سرکوب‌گر و هلهله‌ی و شادی مزدوران قاتل به دار آویختند. رژیم جنایتکار بعد از اعدام محسن شکاری که بی‌گمان آزمایشی برای سنجش واکنش مردم ایران و جهان بود، آنگاه که از واکنش‌های ضعیف و پراکنده و بی‌اثر اطمینان یافت، به قتل دومی دست یازید. این ماشین کشتار که از ابتدای سال ۵۷ تا به همین امروز بی‌وقفه سر جوانان عزیز ما را بالای دار برده است متوقف نخواهد شد و اشتهای سیری‌ناپذیر و عطش خون‌ریز خود را برای حفظ نظام رسوایش تازه و تیزتر خواهد کرد. اما همزمان آتش خشم مردم را نیز شعله‌ورتر خواهد ساخت. تنها راه برای خاتمه دادن به این کشتار اقدام متحد توده‌های مردم ایران و جهان در مخالفت با اعدام است. بدون مبارزه برای رسوا کردن سیاست جنایت‌کارانه سردمداران رژیم، بدون کوشش ایرانیان مترقی در خارج از کشور برای رساندن صدای مبارزان دربند ایران به تمامی مجامع عمومی، بدون مقاومت همه جانبه و فراگیر مردم ایران این ماشین کشتار باز نخواهد ایستاد و همچون پیشینه‌ی سیاه دهه‌های گذشته انتقام خود را از مبارزه‌ی جانانه‌ی ماه‌های اخیر خواهد گرفت.

زنده باد مقاومت
برچیده باد داغ و درفش و اعدام
زن زندگی آزادی
✊🏼✊🏼

قیام علیه اعدام

نه به شکنجه

زندانی سیاسی آزاد باید گردد

StopExecutionsInIran

مهسا_امینی

محسن_شکاری

مجیدرضا_رهنورد

@naghd_com‏

Telegram (https://t.me/naghd_com/832)

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

مصاحبه با عباس هاشمی
ایران
برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: پاره دوم: پیوستن به فعالیت‌های سیاسی و انقلابی

شبنامه: در دوران اولیه فعالیت چه چالش‌ها و موفقیت‌هایی را تجربه کردید؟
ع هاشمی: هنوز چیزی نگذشته بود که ضربات سراسری ۵۴ آمد و تجربه‌ی تلخی بود، ضرورت حیاتی و هم علاقه‌ی شخصی خودم این بود که کار اساسی ما باید متوجه؛ آگاهی رسانی و جلب و سازماندهی کارگران باشد. به‌همین خاطر، بعد از دوره‌ای کار نزدیک، با رفقای با تجربه‌ای مثل نسترن آل آقا و بهزاد امیری دوان، به کارخانه رفتم و بعد هم طولی نکشید، ضربات مهلک ۸ تیر آمد و بیچاره شدیم!

شبنامه: آیا این دوره از فعالیت درون کارخانه‌ها با پیشنهاد رفیق جزنی از زندان در مورد „پای دوم“ و تبدیل سازمان از یک سازمان مخفی و مسلح به یک سازمان مخفی و مسلح با پایگاه توده‌ای و کارگری هم زمان بود؟
ع هاشمی: مسئله ساختن «پایگاه توده‌ای» همیشه در سازمان مطرح بوده، اما آنچه رفیق بیژن در مورد «پای دوم جنبش» مطرح کرد، طول کشید تا رسما و علنا به صورت برنامه‌ی کار ما مطرح شود.

مصاحبه با عباس هاشمی
ایران
1
برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: بخش نخست؛ شکل‌گیری شخصیت فردی

ع هاشمی: من متولد میدان شهرداری مشهد (مجسمه) هستم که خیلی زود به احمد آباد، محله‌ای جدید و نو بنیاد، با باغی بزرگ، نقل مکان کردیم، که آن‌موقع ییلاقی بود و هنوز قلعه‌ی «احمد آباد» در آنجا وجود داشت و در نزدیکی آن دبستان ما قرار داشت که اسم‌اش «کاتب پور» بود. خانواده‌ی من چندان سیاسی نبودند، پدرم اما به‌طور منظم یعنی هر شب به رادیوهای خارجی فارسی زبان گوش می‌داد و چون ممنوع بود، در اطاق‌اش را می‌بست و با مخفی کاری به آن‌ها گوش می‌کرد که کنجکاوی مرا بر می‌انگیخت.
البته پدرم از نظر سیاسی با اینکه ضد شاه بود، کلاً آدم محافظه کاری محسوب می‌شد.
و من همیشه او را به عنوان آدمی بورژوا مسلک و محافظه کار ارزیابی می‌کردم و محافظه کاری سیاسی‌اش را با ترسویی مترادف میدیدم، اما بعدا چیزهایی از او دیدم که برایم غریب و آموزنده بود: چه هنگامی که زندان افتاده بودم، در مقابل سرزنش رقبای تجاری‌اش،( که شنیده ایم پسر ات زندان است؟!) به من افتخار می‌کرده،( = پسرم دزدی نکرده! با شاه در افتاده!)

زندانی ی سیاسی آزاد باید گردد.
رسانه آلترناتیو
زندانی ی سیاسی آزاد باید گردد

بیستمین هفته اعتصاب غذای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام 🔻 متن بیانیه زندانیان اعتصابی در  بیستمین هفته اعتصاب غذای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام «در بحبوحه نمایش انتخابات، جمهوری اسلامی برای مهار بحران‌هایش همچنان به سرکوب مردم و اعدام زندانیان ادامه می‌دهد. از طرفی حکومت به این نمایش نیازمند است، …

%d Bloggern gefällt das: