نم نمِ باران، بهروز داودى

نم نمِ  باران

براى    س  پ
آن جا
كه
پيش از تو
زودتر از صبحِ   زود
به   خيابان  ميزند
نم نمِ  باران
تا
با لطافت  مادرانه
پلك هاىِ
نيمه  بسته
و
چشم هاى
خواب آلودت را
 باز نگاه دارد
و  جاى جاىِ
زخم هاى
ديروز تو  را
با مرهمِ
چادر نمازِ حريرش
بپوشاند
و
مسير معوجِ
گام هايت  را
به  امانت
به ريل ها  سپارد
صداى بلند گوىِ
آخرين  ايستگاهِ  قطار
چُرتِ  مسافرانِ
خواب آلود  را
بى رحمانه
پاره  مى كند
و تو
مى بينى
مثلِ هميشه
ايستگاهِ  محل كار  را
پشت سر  گذاشته اى
و
همچنان
در  خواب هايت
پرسه  ميزنى
پاريس – ژوئن ٢٠١٨
بهروز داودى

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: