نم نمِ باران، بهروز داودى

خاوران
شعر و سرود

نم نمِ  باران

براى    س  پ
آن جا
كه
پيش از تو
زودتر از صبحِ   زود
به   خيابان  ميزند
نم نمِ  باران
تا
با لطافت  مادرانه
پلك هاىِ
نيمه  بسته
و
چشم هاى
خواب آلودت را
 باز نگاه دارد
و  جاى جاىِ
زخم هاى
ديروز تو  را
با مرهمِ
چادر نمازِ حريرش
بپوشاند
و
مسير معوجِ
گام هايت  را
به  امانت
به ريل ها  سپارد
صداى بلند گوىِ
آخرين  ايستگاهِ  قطار
چُرتِ  مسافرانِ
خواب آلود  را
بى رحمانه
پاره  مى كند
و تو
مى بينى
مثلِ هميشه
ايستگاهِ  محل كار  را
پشت سر  گذاشته اى
و
همچنان
در  خواب هايت
پرسه  ميزنى
پاريس – ژوئن ٢٠١٨
بهروز داودى

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert.

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

Uncategorized
من اگر ما نشوم؛شعر: حمید مصدق ،موسیقی آواز: بردیا

بردیا“ جوانی ایرانی است که در سوئد زندگی می‌کند. او برای شعر معروف „حمید مصدق“ آهنگ ساخته و در همراهی با خیزش انقلابی ایران، اجرا کرده است. با من اکنونچه نشستن‌ها، خاموشی‌هابا تو اکنونچه فراموشی‌هاستچه کسی می‌خواهدمن و تو ما نشویمخانه‌اش ویران بادمن اگر ما نشوم، تنهایمتو اگر ما نشوی، …

شعر و سرود
باز گردیم؟ (شعری و اشاره ای از سعید یوسف)

از طریق رفیق حماد باخبر شدم که نوشته ای از من دربارۀ پویان و بویژه چند سطر شعر سرودۀ من در آغاز آن نوشته در جاهائی بدون ذکر نام نویسنده و سراینده نقل می‌شود. البته اگر نقل از نشریهٔ کار باشد، که فاقد نام من بوده، عذرش موجه است. بهر …

سیاهکل، روزنامه اطلاعات
شعر و سرود
بزِ کوهی، سعید یوسف – زندان قزلحصار، ۱۳۵۲

بزِ کوهی دینگ، دادنگ…   چه غوغاست، چه زنگ؟ می جهد چالاک از صخره به سنگ بزِ کوهی، بزِ پیشاهنگ با جهش هاش که نقبی زده از پست به عالی، به جلو با جهش هاش که از کهنه به نو با جهش ها که ز دیروز به امروز پلی می زند …

%d Bloggern gefällt das: