فرازی کوتاه بر سفر دژخیمی چون شاهرودی به آلمان، ساسان دانش

فرار شاهرودی
مقاله

فرازی کوتاه بر سفر دژخیمی چون شاهرودی به آلمان، ساسان دانش

در مورد سفر شاهرودی و واکنش کمپین دادخواهی پناهندگان و زندانیان سیاسی سابق در آلمان، پیشاپیش باید گفت، هر عنصر اجتماعی که فقط نسیمی از دنیای سیاست را تجربه کرده است، برایش پوشیده نبود که دستگیری شاهرودی توسط کشور آلمان ناممکن است، وای به حال کسانی که چند روزی در قالب یک تشکیلات، با نظام‌های ستمگر به ویژه با نظام‌های سرمایه‌داری مبارزه کرده‌اند! چرا که معترضان و جنبش دادخواهی از همان لحظه‌ی نخست که بر حضور شاهرودی تاختند، می‌دانستند هرگز کشور آلمان او را بازداشت نخواهد کرد‌؛ اما آنانکه در لباس چپ، این حرکت را به سخره کشیدند، به نظر می‌رسد که توهم بسیاری به نظام‌های سرمایه‌داری دارند و آرزومندانه مثل سوسیالیست‌های تخیلی اوایل قرن نوزدهم، دوست دارند هر حرکتی در دنیای سیاست انجام می‌شود به نتیجه‌ی مطلوب برسد و آرزو داشتند که شاهرودی، در پی این کمپین اعتراضی، بازداشت و دادگاهی شود! این نگرش‌، در دنیای نابرابر امروز نسبت به تعریف و ویژگی‌های ساختاری نظام سرمایه‌داری واقع‌بینانه نیست، چونکه مشخص‌ترین ویژگی نظام سرمایه‌داری، مبتنی بر تامین منافع و سود پایه‌ریزی شده است و اینگونه می‌تواند ادامه‌ی حیات دهد.
مگر کشور آلمان، بزرگترین شریک اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در اروپا نیست؟ به همین دلیل ساده بدیهی است که کشور آلمان، برای حفظ منافع خود و تداوم قراردادهای کلان اقتصادی، هرگز منافع مالی خود را قربانی مسائل سیاسی و جنبش دادخواهی نمی‌کند و نخواهد کرد، افزون بر اینکه کشورهای دیگر نیز مثل فرانسه، با هدف انعقاد قراردادهای اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران، حتا قوانین قضایی خود را زیر پا گذاشتند و سیاستمداران فرانسه، قاتل بختیار را با احترام از زندان آزاد کردند و به جمهوری اسلامی ایران بازگرداند. اما آگاهی به همه‌ی اینها موجب نمی‌شود به حضور دژخیمی چون شاهرودی در خارج کشور اعتراض نکرد، جنبش دادخواهی که پرچم آن بیش از 10 سال است توسط زندانیان سیاسی برافراشته شده است، اعتراض به حضور شاهرودی را آگاهانه انجام داد و دستاوردهای اثرگذار و ماندگاری را در ورق‌های تاریخ ثبت کرد، از سوی دیگر باید گفت که آن بخش از نیروهای سیاسی که کفگیرشان به ته دیگ خورده و همواره در کمین فرصت‌ها نشسته‌اند و با ایجاد هیاهو و مطرح کردن نام خود و تبلیغ گروه خود، اهداف مبارزاتی را همواره در همه‌ی عرصه‌ها به بیراهه می‌کشانند، به جنبش هدفمند دادخواهی آسیب ‌رساندند.ـ

بی شک، برخی از شیوه‌های مبارزه‌ی سیاسی با آگاهی از این موضوع که به سرانجامی دلخواه نخواهد ‌رسید انجام می‌گیرد و فقط دستاوردها و اثرگذاری آن، بسیار مهم است و برای پیشبرد مبارزات اجتماعی، نقش کلیدی ایفا می‌کند و گامی به پیش برای به عقب راندن نظامی مخوف و سرکوبگر محسوب می‌شود. از سوی دیگر، پیش از هر حرکت سیاسی در وادی مبارزه‌ی سیاسی اجتماعی، می‌بایست جایگاه مخاطب و طرف مقابل را به خوبی شناخت،‌ طرف مقابل این جریان، دو کشور آلمان و جمهوری اسلامی ایران و آن سو، پناهندگان و زندانیان سیاسی خارج کشوری بودند که برای پشتیبانی از خیزش سراسری دی ماه 1396، به حضور شاهرودی در آلمان، یک حرکت اعتراضی راه انداختند. آن دو کشور، تکیه بر قدرت و معترضان به جز فریاد و افشاگری و روشنگری افکار عمومی جهان چیزی در اختیار نداشتند! آن دو کشور در مجامع جهانی مثل سازمان ملل کرسی دارند و معترضان فقط کف خیابان‌ها را! آن دو کشور بازوی مسلحی مثل ارتش و پلیس و پلیس مخفی دارند و معترضان هیچ! آن دو کشور در پس چپاول حقوق ملت‌ها و استثمار انسان‌ها دارای امکانات بسیار زیاد و معترضان بی هیچ امکان مالی، اما شرافتمندانه به اعتراضگری پرداختند! آن دو کشور منافع مشترک کوتاه‌مدت و درازمدت دارند و معترضان بر پایه‌ی احترام به حقوق انسان‌ها و جنبش دادخواهی و مخالفت با پایمال شدن حقوق یک ملت به خیابان‌ها ریختند!
در نتیجه، چنانچه به فرآیند این حرکت بنگریم، این اعتراضگری حرکتی پیروزمندانه بود و دستکم افکار عمومی جهان به سوی ستمی که نزدیک به چهل سال است بر ایرانیان روا داشته می‌شود معطوف شد، در حاشیه نیز چهر‌ه‌‌ی پلشتی چون پرفسور سمیعی افشا شد، اما آنچه که در حاشیه بیش از همه، مهم جلوه کرد، ایرانیان را که در تشتت و اختلاف نظر، از یکدیگر دور بودند نزدیک کرد و پیرامون یک موضوع مشخص، یک همبستگی واقعی ایجاد کرد. در حاشیه اما، اتفاق دیگری افتاد که باید گفت و آن اینکه ادعای دروغین جریان‌های حقوق بشری، به ویژه جریان وابسته به „اخوان و ترییونال“ نقش بر آب شدند و آنها با ادعای داشتن وکلای متخصص و مجرب، هیچ حرکتی در این مورد نکردند! موضوع دیگر در حاشیه، با اینکه در سطور بالا به آنها اشاره شد، به آنانی که امر مبارزاتی را به منافع گروهی خود به ارزانی می‌فروشند باید گفت، امید که با این تجربه‌ها، صدای دلخراش ته دیگ خوردن کفگیرهایشان را بشنوند و منجر به بیداری آنها شود و در هنگامه‌ی مبارزه‌ی جدی، به جای مطرح کردن نام خود به اهداف مبارزه بیاندیشند و دست از فرقه‌گرایی بردارند.
گفتتی است که همه‌ی اینها بازتاب خیزش اجتماعی ارزشمند و اعتراض سراسری شجاعانه‌ی‌ فروشندگان نیروی کار، در دی ماه 1396 علیه حاکمان ددمنش جمهوری اسلامی ایران و حافظان سرمایه در ایران محسوب می‌شود. پس بیاییم اندکی واقع‌بینانه به مسائل اجتماعی بنگریم و در هزار توی دنیای سیاست، به جای اسیب‌رسانی، هرگونه روش مبارزاتی را که در جهت پشتیبانی از خیزش اجتماعی یک ملت انجام می‌گیرد به رسمیت بشناسیم، بیاییم به جنبش دادخواهی که به روشنگری می‌پردازد یاری رسانیم تا به نابودی نظام‌های ستم و ستمگر در ایران و جهان، نزدیک شویم و به مبارزات اجتماعی دامن زنیم تا پشتیبان واقعی خیزش‌های اجتماعی باشیم.
ساسان دانش
ـ 15 ژانویه 2018
برابر با 25 دی 1396

زندانی سیاسی آزاد باید گردد
زندانی سیاسی آزاد باید گردد

 

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

انقلابی که در نیمه راه است
اردشیر مهرداد
1
انقلابی که در نیمه راه است، اردشیر مهرداد

انقلابی که در نیمه راه است بخش نخست ۱ ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ در تقویم سیاسی ایران یک روز تاریخی دیگر بود. حکومت در این روز اعتراف کرد شبحی که بر فراز سرش  به پرواز درآمده «اغتشاش» نیست. «نا آرامی» نیست. «اعتراض» نیست. بلکه یک انقلاب به تمام معنی است. پروایی …

حمله اسرائیل به جنین
رسانه آلترناتیو
حملۀ اسرائیل به کرانۀ باختری:«جهان فقط خواستار جلوگیری از یک بحران عمومی است»ـ

ترجمه شیدا نبوی چهار شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ – ۲۱ ژوين ۲۰۲۳ حملۀ جدید اسرائیل به سرزمین اشغالی کرانۀ باختری در روز دوشنبه ۱۹ ژوئن۲۰۲۳ [۲۹ خرداد۱۴۰۲] حداقل پنج کشته بر جای گذاشت. „ژان پل شانیو“، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل خاورمیانه و فلسطین، در گفتگوی کوتاهی با „هالا کُدمانی“ می گوید این شاهدی است از …

ایران
جنبش نوین مردم ایران و مسئلهٔ پرچم، هوشنگ دیناروند

در میان پرچم های سه رنگ دوران سلطنت، شمشیری به دست شیر داده شده است که نمادِ همان ذوالفقارِی ست که در دستِ علی، امام اول شیعیان خون هزاران انسانِ بی گناه را ریخته است، تا اسلام پای برجا بماند و آبرویش حفظ شود. این قدرت مطلق که نمادِ آن در میان پرچم دوران سلطنتی نقش بسته، نشانی دینی ست که سلطنت مطلقهٔ شاهی را نیز به سود شاه که «ظل الله» است، به خوبی توجیه می‌کند. در پرچم دوران استبداد و کشتار جمهوری اسلامی نیز، شمشیر و ذوالفقار به صورتِ «لااله الا الله»، یعنی به شکل و شمایلِ همان خرچنگ اسلامی درآمده است که بر هست و نیست انسان ایرانی چنگ انداخته و در طول این چهل و چند سال با کشتارهای بی رحمانه و بی بدیل در تاریخ ایران، حاکمیت ولایت مطلقهٔ آخوند را تأمین و تضمین کرده است.

%d Bloggern gefällt das: