موضع حزب توده در مبارزات خیابانی اخیر مردم، کارگران انقلابی متحد ایران

نه شاه، نه شیخ، نه سردار، مرگ بر هرچی ستمکار
مقاله

موضع حزب توده در مبارزات خیابانی اخیر مردم

حزب توده در سیاست اساساً دنباله رو است، دنباله رو قدرت برای به اصطلاح به کرسی نشاندن خواست های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اصلاح طلبانه و سازشکارانۀ خود که از چارچوب خواست ها و منافع بورژوائی فراتر نمی رود. عملکرد این حزب برای پیشبرد سیاست سازشکارانه اش اساساً آویزان شدن به یک قدرت است: خواه این قدرت، بخشی از قدرت حاکم در کشور باشد یا قدرتی جهانی و یا قدرت بالقوۀ اپوزیسیونی بورژوائی که این حزب تصور می کند ممکن است روزی به قدرت بالفعل تبدیل شود یا روزی زمام امور را در دست گیرد. ما در اینجا به تاریخچۀ این حزب و موضع گیری ها و عملکرد آن طی ٧٥ سالی که از تأسیس آن می گذرد نمی پردازیم و تنها به برخی از مواضع آن در حکومت اسلامی و بویژه در جنبش های اعتراضی اخیر مردم اشاره می کنیم. هنگام انقلاب بهمن ۱٣٥٧ و سال ها پس از آن، حزب توده به بهانۀ «حفظ وحدت مبارزۀ مردم»، دنباله روی از خمینی و جمهوری اسلامی او را به سیاست خود تبدیل کرد و به مقابلۀ شدید و خصمانه به ضد سازمان ها و گروه هائی پرداخت که از موضعی انقلابی و در دفاع از منافع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کارگران و زحمتکشان با رژیم اسلامی مبارزه می کردند. در مبارزات اعتراضی اخیر مردم نیز به دنباله روی از بورژوازی ناسیونالیست و اصلاح طلب می پردازد. این حزب شعار بورژوازی ناسیونالیست اصلاح طلب را که فاقد هرگونه محتوای روشن، انقلابی و مترقی است به شکل زیر فرموله می کند: «مردم ما خواهان جمهوری ای ملی، مردمی و دموکراتیک هستند». این فرمولبندی همان قدر بی محتواست که شعار «جمهوری ایرانی» که برخی از جناح های بورژوازی شوونیست ایرانی مطرح می کنند. حزب توده به زعم خود می خواهد به «جمهوری» مورد نظرش با صفات ملی، مردمی و دموکراتیک، محتوایی معیّن ببخشد. اما درک نمی کند که این صفات˚ روشن، انقلابی و مترقی نیستند. مشخص و متعین هم نیستند زیرا حتی برای برقراری یک جمهوری دموکراتیک پیش شرط لازم برانداختن انقلابی رژیم جمهوری اسلامی است! این موضوع آن قدر روشن است که نیازی به توضیح بیشتر ندارد. حزب توده حرفی از براندازی نمی زند؛ در حالی که براندازی روندی ضروری است که هیچ نیروی اپوزیسیون جدی، که ادعای مترقی بودن و طرفداری از کارگران و زحمتکشان داشته باشد، نمی تواند آن را نادیده بگیرد یا از روی آن بپرد.

با فرمولبندی «مردم ما خواهان جمهوری ای ملی، مردمی و دموکراتیک هستند» امکان ندارد که «خصوصاً کارگران و زحمتکشان» وارد مبارزه ای سرنوشت ساز برای «طرد حکومت دیکتاتوری ولایت فقیه» شوند، زیرا این فرمولبندی هیچ چیز از منافع آتی کارگران و زحمتکشان در حکومت آینده منعکس نمی کند.

حزب توده از یک سو مدعی «طرد حکومت دیکتاتوری ولایت فقیه» به کمک «ورود گستردهٔ قشرهای اجتماعی خصوصاً کارگران و زحمتکشان به این مبارزه» است و از سوی دیگر همۀ این مبارزه را برای «وادار کردن رژیم به‌ عقب‌نشینی» می طلبد. روشن است که «عقب‌نشینی» حکومت به مفهوم سرنگونی رژیم اسلامی نیست. بدین ترتیب حزب توده با طرح «عقب‌نشینی» حکومت همچون یک استراتژی˚ نشان می دهد که چیزی فراتر از خواست اصلاح طلبان غیر حکومتی ندارد. اصلاح طلبان غیر حکومتی در بهترین حالت خواهان تعدیل رژیم جمهوری اسلامی با حذف و یا «طرد حکومت دیکتاتوری ولایت فقیه» اند.

این نظر ما دربارۀ حزب توده به رغم این است که می گوید «تجربهٔ حرکت اعتراضی توده‌ها در روزهای اخیر، همچنین بی‌اعتباری و ورشکستگی کامل کسانی را نشان داده است که خود را مدافع اصلاحات در ایران معرفی می‌کردند. … درعین‌ حال نیز نشانگر پایان عمر سیاسی و اعتبار اجتماعی نیروهایی است که در پوشش اصلاح‌طلبی سالیان سال مردم ما را به قبول حکومت اسلامی و انتخاب میان „بد و بدتر“ تشویق می‌کردند». زیرا حزب توده خواهان سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و ایجاد یک حکومت کارگری نیست، بلکه خواهان عقب نشینی این رژیم از «حکومت دیکتاتوری ولایت فقیه» یا «طردِ رژیم استبدادی ولایت فقیه» است، به عبارت دیگر نقد حزب توده، در بالا، متوجه اصلاح طلبان حکومتی است و نه خواست سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی. مهم تر از اینها تاریخ حزب توده طی ٧٥ عمر آن ما را محق به چنین قضاوتی می کند.

کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران در ۱۷ دی‌ ۱۳۹۶ در اعلامیۀ خود در بارۀ وقایع اخیر می گوید: «حزب تودهٔ ایران، در روزهای اخیر … همواره بر این باور پای فشرده است که: برای وادار کردن استبداد به ‌عقب‌نشینی و آماده کردن شرایط به منظور به ‌وجود آوردن تغییراتی بنیادین، دموکراتیک و پایدار … بدون داشتن و ارائهٔ جایگزینی روشن و دموکراتیک در برابر حاکمیت استبدادی کنونی، نمی‌توان همهٔ قشرها و نیروهای جامعه را زیر برنامه‌‌ای حداقلی پیرامون خواست‌های آزادی، عدالت اجتماعی، نان، کار و مسکن، به صحنهٔ مبارزه کشاند و ادامهٔ حیات حکومت دیکتاتوری در ایران را دشوار ساخت». باید گفت «ادامۀ حیات رژیم دیکتاتوری در ایران» هم اکنون نیز دشوار شده است! سالهاست که ادامۀ این حکومت دشوار است. یک دلیل این ادعا افزایش تصاعدی نیروهای سرکوب و دستگاه های تبلیغ و شستشوی مغزی رژیم است. اما به رغم این دشواری ها رژیم جکومت می کند و مردم را به زیر سیطرۀ ارتجاعی خود کشیده است. پس مسأله، دشوار کردن حکومت و «انتظار اینکه خودش خشک بشود و بیافتد» نیست، بلکه تلاش آگاهگرانه برای نشان دادن این حقیقت به توده های میلیونی مردم است که تا این رژیم پابرجاست مشکلات گوناگون آنها حل نخواهد شد، بلکه افزایش نیز خواهد یافت. همچنین تلاش برای تدارک این امر مهم و ارتقای جنبش کارگران و زحمتکشان در جهت انقلاب است. این تلاش همچنین باید با خواست های مثبت (ایجابی) انقلابی در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و چشم انداز ممکن انقلابی جامعۀ آینده تکمیل شود.

اما جالب توجه است که حزب توده در اعلامیهٔ شمارهٔ ۳ کمیتهٔ مرکزی خود ظاهراً کسانی را که دم از اصلاحات و مردم سالاری دینی می زدند افشا می کند و می گوید که مردم از آنها نا امید و سر خورده شده اند. سردمداران این حزب و مسئولان آن “ فراموش کرده اند“ یا خود را به فراموشی می زنند که طی چند دهه مردم را با همین الفاظ تهی و دروغ های خطرناک فریب دادند. آنها با ضد امپریالیست و مترقی خواندن خمینی و خامنه ای با رأی دادن به جمهوری اسلامی با دنباله روی و مجیزگویی از اصلاح‌طلبان با تبدیل شدن به بلند گوی خاتمی، کروبی و موسوی و غیره مردم را فریب دادند و اینک می خواهند رنگ عوض کنند و خود را مخالف رادیکال رژیم جا بزنند. توده های مردم، بویژه کارگران، جوانان و دانشجویان، زنان مبارز و روشنفکران نباید به دام تغییر بزک این حزب بیافتند. حزبی که در بزنگاه های تاریخی مهم چه در دوران پهلوی و چه بویژه در رژیم جمهوری اسلامی به مردم پشت کرده و از این یا آن دسته ارتجاعی حمایت کرده است. کارگران و تمام نیروهای انقلابی برای موفقیت در مبارزات بزرگی که در پیش رو دارند، از جمله در مبارزات اعتراضی کنونی نه تنها باید تبلیغات و ترفندهای حکومت و اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی را خنثی کنند، بلکه باید دروغ ها، تظاهر به انقلابی گری، لاف زنی ها و به اصطلاح رهنمودهای آنان را که به چاه منتهی می شود افشا کنند. به نیروی اندیشه، عمل و تجربۀ خود و همراهان واقعی خود که نه تنها هرگز کارگران و زحمتکشان را ترک نکرده اند بلکه در برهه های مختلف و بویژه در بزنگاه های تاریخی تحلیل کمابیش درستی از اوضاع اجتماعی و سیاسی و روش مبارزه ارائه داده اند تکیه کنند و صفوف خود را از فرصت طلبان عوام فریب که حزب توده یکی از آنها ست جدا سازند.

کارگران انقلابی متحد ایران

ـ ٢۰ دی ۱٣٩٦

ruwo.iran@gmail.com

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

رفیق پاشا مقیمی، زمستان ۵۸
گفتگوهای زندان
پاشا مقیمی عصیانگری آگاه

پیرو ارسال متن کوتاهی برای شبنامه درباره رفیق جانفشان پاشا مقیمی از فعالین سچفخا بر آن شدیم پیگیر زندگی‌نامه و فعالیت‌هایش شویم. در زیر ابتدا روایت همسر گرامی او که واقعیات، تاریخ و نحوه دستگیری هم‌چنین زمان اعدام او را می‌خوانیم و در انتها مطلب کوتاه* ارسالی برای شبنامه را …

انقلابی که در نیمه راه است
اردشیر مهرداد
1
انقلابی که در نیمه راه است، اردشیر مهرداد

انقلابی که در نیمه راه است بخش نخست ۱ ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ در تقویم سیاسی ایران یک روز تاریخی دیگر بود. حکومت در این روز اعتراف کرد شبحی که بر فراز سرش  به پرواز درآمده «اغتشاش» نیست. «نا آرامی» نیست. «اعتراض» نیست. بلکه یک انقلاب به تمام معنی است. پروایی …

حمله اسرائیل به جنین
رسانه آلترناتیو
حملۀ اسرائیل به کرانۀ باختری:«جهان فقط خواستار جلوگیری از یک بحران عمومی است»ـ

ترجمه شیدا نبوی چهار شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ – ۲۱ ژوين ۲۰۲۳ حملۀ جدید اسرائیل به سرزمین اشغالی کرانۀ باختری در روز دوشنبه ۱۹ ژوئن۲۰۲۳ [۲۹ خرداد۱۴۰۲] حداقل پنج کشته بر جای گذاشت. „ژان پل شانیو“، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل خاورمیانه و فلسطین، در گفتگوی کوتاهی با „هالا کُدمانی“ می گوید این شاهدی است از …

%d Bloggern gefällt das: