ـ #تظاهرات_سراسري #همبستگی :: بهروز سورن: پرچم سرکوب معترضان در دست اصلاح طلبان

نه میر می خوایم، نه رهبر، نه بد می خوایم، نه بدتر
مقاله

عباس عبدی که تا کنون پشت نقاب اصلاح طلبی نیات شوم خود را پنهان میکرد, وظیفه توجیه و تئوریزه کردن کشتار مردم بی دفاع و عاصی در خیابان ها را بعهده میگیرد و در گفتگویی با روزنامه های حکومتی ضمن اغتشاش گر نامیدن معترضان خواستار باز تولید جنایات رژیم همانند سال 1360 میشود همان جنایاتی که نهادهایی از جنس حکومتی با نام دانشجویان اسلامی, سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی, انجمن های اسلامی ادارات و کارخانه ها و نهادهای آموزشی و …وظیفه لو دادن, بازداشت و شکنجه و در مقیاسی بالا بازجویی و کارکرد قضایی ضد انسانی رژیم را بعهده داشتند

*****

هر چه دامنه اعتراضات خیابانی گسترده تر میشود چهره حقیقی رهبران شناخته شده اصلاح طلب عریانتر می گردد. این افراد نظیر عباس عبدی, محمد خاتمی, صادق زیباکلام, حمیدرضا جلایی پور و …. کاسه داغتر از آش شده اند. آنها هر روزه بیشتر به آغوش همزاد ولایت فقیهی خود نزدیک میشوند.آنها خط باطلی بر رادیکالیسم نهفته در اعتراضات خیابانی می کشند و بخشا از حاکمیت سرکوب و نیروهای مسلح آن انتقاد می کنند که چرا ( اغتشاش گران ) را به خاک و خون نمی کشند. هر چند تا امروز معترضان در صحن خیابان به خاک و خون کشیده شده اند و دهها کشته و صدها مجروح و بیش از هزار بازداشتی نتیجه اعمال خشونت رژیم و نیروهای تا بندان مسلح آن بوده است اما رهبران اصلاح طلبان خواستار تشدید آن هستند. این طیف و تحلیل گرانش در برابر این سوال که معترضان در خیابان ها چه میگویند و کیستند؟ پاسخ میدهند که نمی دانیم آنها که هستند!.ـ

بدین معنی که از ما ( اصلاح طلبان ) نیستند, مشکوک هستند, عوامل بیگانه! هستند و در ادامه آنها را اغتشاش گر, خرابکار, برانداز مینامند حال آنکه چندی قبل حضور بخشی از آنها را در صفوف انتخابات ریاست جمهوری که به موفقیت حسن روحانی انجامید را ناشی از محبوبیت ومشروعیت خود میدانستند. چنانچه این جنبش را جنبش گرسنگان و تحریمی های انتخابات رژیم بنامیم اما بخشی از همین معترضان از رای دهندگان به حسن روحانی بودند که عملکرد پسا انتخاباتی دولت او و بویژه علنی شدن بودجه و تقسیماتش, آب پاکی روی دست آنها ریخت و خشم آنان را برانگیخت و امروز می بینیم که این طیف بدنبال پس گرفتن رای خود نیست بلکه راندن کل حاکمیت است.ـ

این نکته برای آنها که به آزادی و برابری و دمکراسی باور داشته اند روشن بود که این طیف به اصل نظام معتقد است و اگر ساختار شکنی ورد زبان مردم کشورمان شود در دفاع از نظام و جمهوری اسلامی از روحانیت حاکم گوی سبقت را خواهد ربود همانطور که در دهه شصت نسلی را به خاک و خون کشیدند و در کشتار, بازداشت, بازجویی, شکنجه و سرکوب آن نسل دست بالا را داشتند. اما امروز و با بالا گرفتن اعتراضات خیابانی رادیکال پرده ها دریده و شمشیر را از رو می بندند. دکان عوامفریبی اصلاح طلبان و دنباله های خارج کشوری انها با نوارهای سبز شان امروزه بسته شده است و آب در لانه مورچه هاست.این تجربه تاریخی از عصیان و خروش مردم سراسر کشورمان آب پاکی بر همه متوهمان ریخت که هنوز نیز تصور میکردند تفاوتی جناحی در حاکمیت باصطلاح دوگانه جمهوری اسلامی موجود است.

عباس عبدی که تا کنون پشت نقاب اصلاح طلبی نیات شوم خود را پنهان میکرد, وظیفه توجیه و تئوریزه کردن کشتار مردم بی دفاع و عاصی در خیابان ها را بعهده میگیرد و در گفتگویی با روزنامه های حکومتی ضمن اغتشاش گر نامیدن معترضان خواستار باز تولید جنایات رژیم همانند سال 1360 میشود همان جنایاتی که نهادهایی از جنس حکومتی با نام دانشجویان اسلامی, سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی, انجمن های اسلامی ادارات و کارخانه ها و نهادهای آموزشی و …وظیفه لو دادن, بازداشت و شکنجه و در مقیاسی بالا بازجویی و کارکرد قضایی ضد انسانی رژیم را بعهده داشتند.

عباس عبدی کشتار خیابانی و خانه به خانه جوانان آزادیخواه همانند سال شصت را طلب میکند. به حکومت و دستگاه سرکوب مسلح آن گرا میدهد که: بشتابید و چرا ساکت نشسته اید؟ سرکوب را آغاز کنید! حال آنکه سرکوب و کشتار پابرهنگان در خیابانها قبلا شروع شده و بر طبق آمار رسمی نظام نزدیک به سی شهید و بیش از هزار نفر بازداشت شده اند. بر طبق گزارشی نیز سفارش 1200 چشمبند پارچه ای به تولیدکنندگانش در کارگاه اوین داده شده است. برای زندانیان سیاسی سابق و خانواده هایشان مورد مصرف این چشمبند ها روشن و واضح است.

اما یک چیز مسلم است. اصلاح طلبانی همانند خاتمی که امروزه عکسشان با رغبت در روزنامه های حکومتی چاپ میشود, آخرین مهره های نظام برای حفظ خود هستند و شورش و قیامی که در جریان است, بغضی است نهفته قریب چهل سال که اکنون ترکیده است. آتشی زیر خاکستر بود که اکنون زبانه کشیده است. آنچه امروز این جنبش نیازمند آنست. همبستگی عمومی, تداوم اعتراضات خیابانی و پافشاری بر حق تجمع و تظاهرات علنی, جلب توجه بینالمللی و پای گذاشتن در فازی نوین است که همانا فلج کردن مکانیسم ها و کارکرد حکومتی است. تدارک اعتصابات سراسری که میتواند این آغاز را پایانی موفقیت آمیز دهد و سرانجامی باشد برای یک دوره تاریخی سیاه که زخمهایی عمیق بر پیکر مردم کشورمان بجای گذاشته است.

بهروز سورن

03.01.2018

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

منوچهر کلانتری (سمت چپ تصویر)، بیژن جزنی (سمت راست تصویر)
برگی از تاریخ
منوچهر کلانتری، نوشته فرد هالیدی

کلانتری از سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۶یا ۱۳۴۷) تا سقوط شاه در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) در انگلستان زندگی می‌کرد. او چندین کمیته را برای اطلاع‌رسانی درباره‌ی وضع زندانیان سیاسی ایرانی سازمان داد و بسیاری از اسناد اپوزیسیون ایران به زبان انگلیسی زیر نظر او بر ترجمه و منتشر شد. وی هم‌چنین اداره‌ی کمیته‌ی ایران را بر عهده داشت که زیر نظر مرحوم پگی داف در دفتر کنفرانس بین‌المللی خلع‌سلاح و صلح در لندن فعالیت می‌کرد. منوچهر کلانتری هم‌چنین از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۸ (۱۳۴۹-۱۳۵۷) به‌عنوان عضوی از کمیته‌ی خلیج (‌فارس) به فعالیت‌های انترناسیونالیستی در حمایت از مردم عراق و شبه‌جزیره عربستان مشغول بود. او نقش ویژه‌ای در پی‌ریزی حمایت از مبارزات مردم عمان زیر رهبری جبهه‌ی خلق برای آزادی عمان در میان نیروهای مترقی‌ انگلیسی و ایرانی داشت.

طرح از گفتگوهای زندان
خبر
دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!، ترجمه میلا مسافر

دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!ـ ـ (مقاله ای از تالیا آ.، گِلِر اِشتاین و باکی دوریم کایا که در تاریخ 16 اکتبر 2024 در سایت طبقه علیه طبقه منتشر شده است.)ـ دو زنکشی توسط یک مرد در ترکیه موجب گسترش اعتراضات و آشکارتر شدن افزایش …

همایون کتیرایی
برگی از تاریخ
یاد همایون، سعید یوسف

یاد همایون سعید یوسف در مهر ماه سال ۱۳۵۹ متنی به یاد رفیق همایون کتیرائی نوشتم، که از اسطوره‌های مقاومت در زندان‌های شاه بود. این متن در کار (اقلیت) چاپ شد و تأثیرگذار بود؛ از رفیق اسکندر (سیامک اسدیان) نقل می‌کردند که گفته بود همین مقاله در لرستان موجی از …

%d Bloggern gefällt das: