در بزرگداشت جشن اول ماه مه، رزا لوکزامبورگ

رزا لوکزامبورگ
مقاله

در بزرگداشت جشن اول ماه مه

رزا لوکزامبورگ

1914

رزا لوکزامبورگ
رزا لوکزامبورگ

چارکی از یک سده، در سال‌شمارِ زندگیِ اقوام، ثانیه‌ای بیش نیست، در سال‌شمار زندگیِ بشریت. با این‌حال، چه پیچ و تاب شگرفی می‌بینیم، اگر نگاه‌مان را به‌سوی بیست‌وپنج سال گذشته، از زمان پای‌گیری جشن بین‌المللی اول ماه مه تا امروز، معطوف کنیم.ـ

زمانی‌که در سال 1890 برای نخستین‌بار درفش انترناسیونال تازه در جشن ماه مه برافراشته شد، تصویر سپاهیان سوسیالیست، در بهترین حالت چیزی بیش از گروهکی کوچک و کم‌توان نبود. احزاب کارگری کشورهای گوناگون چندسالی بیش نبود که پایه‌گذاری شده بودند و پیشتازشان، همانا سوسیال دمکراسی آلمانی، تازه از نبرد یازده ساله با قانون وضعیت اضطرای سرافراز بیرون آمده بود. امروز شُمار اعضای حزب آلمان و سندیکاهای آلمانی از میلیون‌ها فزون‌تر است و در همه‌ی کشورهای سرمایه‌داری حزب‌های سازمان‌یافته‌ی نیرومند‌ و سندیکاهای چشم‌گیر، پیشتاز پرولتاریای رزمنده‌اند. درحالی که آن‌روزها پیشاهنگانی اندک‌شُمار نماینده‌ی امر سوسیال دمکراسی در پارلمان‌ها بودند، با انکشاف فعالیت‌های پارلمانیِ درخشان از آن‌روز تا کنون، امروز آن‌ها در همه‌ی نهادهای قانون‌گذار، از پارلمان مرکزی گرفته تا شورای روستاها و شهرها حضور دارند. در این بیست‌وپنج سال مطبوعات سوسیالیستی به‌قدرتی عظیم بدل شده‌اند و کار آموزشی دستگاه‌مندِ سوسیال دمکراسی و جنبش پرولتری جوانان شکل گرفته است.ـ

با این‌حال، این اوج‌گیریِ فزاینده‌ی طبقه‌ی کارگر صرفاً بازتابی بود از دگرگونی‌ها و جابجایی‌های ژرفاپو در بطن خودِ جامعه‌ی بورژوایی.ـ

تولید سرمایه‌دارانه و صنعتی‌شدن جهان در ربع قرن گذشته با گام‌هایی عظیم به‌پیش رفته است. پیشرفت تکنیکی در همه‌ی قلمروها، به‌ویژه در الکتروتکنیک و صنایع شیمی، فتح هوا و فضا برای مراودات و نقل و انتقالات شتابی غول‌آسا داشته است. هم‌هنگام تمرکز سرمایه، بنگاه‌های صنعتی عظیم، رشد و تکامل کارتل‌ها و تراست‌ها، صعود و تراکم قدرت‌مند سرمایه‌ی بانکی و نفوذ بین‌المللی‌اش، قدر قدرتیِ طبقه‌ی حاکم را در ابعادی هیولایی افزایش داده است.ـ

در پهنه‌ی سیاسی، این بیست‌وپنج سال نشانگر پدیداری تازه‌اند: امپریالیسم. درحالی که در سال‌های پایان دهه‌ی 80 [سده‌ی نوزدهم]، اروپای هنوز کوچک، صحنه‌ی اصلی دیپلماسی بین‌المللی، با همه‌ی خرده‌حساب‌های تسویه ناشده‌ی دوران خاله و عمه‌های اجدادی و آلات‌ و ابزارِ تبارِ پدری‌اش، بود، امروز سراسر جهان، با پنج قاره و سه اقیانوسش، پهنه‌ای است که سرمایه‌ی بین‌المللی در آن سرگرم مین‌گذاریِ نسل‌کشانه‌ی خویش است، بندرها و بادگیرهایش را می‌گشاید و سوارانِ آخرالزمانی‌اش در شکار انقلاب‌های خونین و جنگ‌های جهانیِ خون‌ریزند. از آن‌زمان تا امروز رویدادهای پی‌درپی شتابان و رعدهای غرنده‌ی جنگ‌های ژاپن ـ چین، اسپانیاـ‌آمریکا، آفریقای جنوبی، اروپا ـ چین، روسیه ـ چین، طرابلس و بالکان، هم‌چنین انقلاب‌های روسیه، ایران، ترکیه و چین در حصار دیواره‌ها و قلعه‌های جهان کهن، نظم کهنه‌ی هزاران ساله را به ویرانه‌ای از دود و آتش بدل می‌کنند تا در همین نفسِ سوزان، سلطه‌ی جهانیِ سرمایه و پایان آشکارشده در افقش را اعلام کنند.ـ

ره‌آوردِ این پیچ و تاب‌ها در هرگام برای توده‌های کارگر فقط فلاکتی تازه، فشاری تازه و برده‌وارانه بوده است. صنعتی‌شدن جهان، برای کارگران همانا پرولترشدن میلیون‌ها کارگر تازه است. پیشرفت فنی گروگانِ کار پُرشدتی شده است که عضله و مغز و خون پرولتاریا را با سنگدلی زیر تازیانه می‌گیرد و با نفیری عبوس به‌سوی گور می‌راند. دژهای سرمایه‌ی متمرکز، کارتل‌ها و اتحادیه‌های سرمایه‌داران ناقوس دورانی از محاصره‌ی کارگران و جنگِ توقف‌ناپذیر علیه ائتلاف کارگران را به‌صدا درآورده‌اند. فرارسیدن امپریالیسم بار سهمگین تسلیحات نظامی را بر ‌دوش آنان نهاده است. درحالی که بیست‌وپنج سال پیش، دوره‌ی طولانی سقوط عمومی قیمت‌ها در بازار جهانی و باصطلاح بحران کشاورزی، یعنی ارزانی وسائل معاش، دستاویز شکوه و زاریِ طبقه‌ی سرمایه‌دار بود، از آن‌زمان تا امروز چرخشی خشن رو به گرانیِ فزاینده صورت گرفته است و چشم‌اندازی برای پایانِ این گرانی، پیش‌ِرو نیست.ـ

چنین است که در گیرودار و هرج‌ومرجِ تضادهای نخست و ناهنجار، تکان‌های قهرآمیز و نبردهای ناگهانی، ربع قرن اخیر توسعه‌ی سرمایه‌داری به تأییدی دقیق و پیکریابی زنده‌ای برای همه‌ی شناخت‌ها، امیدها و تلاش‌هایی بدل شده است که شالوده‌اش مبارزه‌ی طبقاتی سوسیالیستی پرولتاریاست. تاریخی را پشتِ سر گذاشته‌ایم که هر گامش بر گرده‌ی توده‌های پرولتر داغ رنج‌های بی‌شمار را کوبیده است، اما هر حرکتش هم‌هنگام او را به این قدرت آگاه کرده است که نظام سرمایه‌دارانه‌ی جامعه با همه‌ی توش و توان به‌سوی فروپاشی شتابان است و آزادی سوسیالیستی طبقه‌ی کارگر فقط می‌تواند کار و وظیفه‌ی خودِ او باشد.ـ

در همه‌ی این سال‌ها جشن ماه مه نبض زنده و تپنده‌ی نبرد پرولتاریاست. سال 1890 ندای پای‌گیریِ انترناسیونال تازه و اتحاد کارگران همه‌ی کشورها را سر داد و به این‌گونه پیشاپیش سد دفاعیِ مشترک پرولتاریای جهانی را رو در روی امپریالیسم نهاد. در اتریش، صلایی بود که مبارزه برای حق رأی عمومی را به‌جنبش واداشت. پیامی که نخست در محفلی کوچک در روسیه زمزمه می‌شد، در سال‌های انقلابی 1905 به پرتو درخشان رژه‌ی پیروزی عظیم در خیابان‌های ورشو بدل شد تا در سال 1911 در پترزبورگ و شهرهای دیگر، سکوت و سکونِ کاریِ نیم میلیون کارگر، بیداری دوباره‌ی پرولتاریای روسی و رهایی از انجماد سُربینِ ضدانقلاب را ندا دردهد. در جشن ماه مه بود که خون پرولتاریای فرانسوی در فورمیه و کامو و پرولتاریای لهستان در ورشو و لوتش جاری شد. این، همه‌جا، نخستین فریاد هشدار و زنهار لایه‌ای از کارگران برای نبرد و بلندترین موج کف بر لبِ شور انقلابی بود.ـ

امروز، با توجه به فشار هرچه تحمل‌ناپذیرشونده‌‌تر استثمار و شهوت وحشیانه‌ی نظامی‌گری، هردو شعار اصلی جشن ماه مه: 8 ساعت کار روزانه و صلح ملت‌ها از هر زمان دیگر عاجل‌تر و زنده‌ترند.ـ

اما نتیجه‌ی سیاسی کلی تجربه‌های بیست‌وپنج سال اخیر و مبارزه‌ی ما چیست؟ وظیفه‌ی ویژه‌ی ما در موقعیت کنونی چیست؟ نتیجه این است که کنش‌های توده‌وار پرولتاریا با همه‌ی کوبندگی و قدرتش قادر است از فعالیت‌های پارلمانی ما حمایت کند و آن‌ها را گسترش دهد؛ این است که در همه‌ی مبارزات بزرگ و تعیین‌کننده‌ی پارلمانی و سندیکایی، و در سیاست داخلی و بین‌المللی، فقط بالاترین فشار کنش‌های توده‌وارِ کارگران است که توانایی پبشبرد امر پرولتاریا و به‌پیروزی‌رساندنِ آن‌را دارد. آنچه امروز، بیش از پیش بر شیوه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریای جهانی حاکم است، جان‌مایه‌ی جشن ماه مه است و اندیشه‌ی قدرت توده‌وارِ سپاهِ بازو در بازوست، که جشن ماه مه از آن و در آن زاده شده است.ـ

از این‌روست که جشن ماه مه امروز زنده است؛ و بعد از بیست‌وپنج سال، زنده‌تر از همیشه. از این‌روست که جشن ماه مه لحظه‌های گریزناپذیرِ ترس و پرواهای کوچک در عروجِ تاریخی را پشتِ‌سر خواهد نهاد. جشن ماه مه پیام‌آورِ آتشین مبارزه‌ی طبقاتیِ انقلابی برجای‌خواهدماند. رنگین‌کمانی از برادریِ پرولتریِ همه‌ی ملت‌ها برجای خواهدماند که جهان را دربرمی‌گیرد و از دروازه‌ی درخشانش، سپاه عظیم استثمارشدگان و سرکوب‌شدگان به سوی سامانه‌ای بهتر از زندگی اجتماعی گذار خواهد کرد.ـ

منبع: «مکاتبات سوسیال دمکراتیک»، 27 آوریل 1914. منتشرشده در مجموعه‌ آثار آلمانی، جلد چهارم، 1928، صفحات 292 ـ 294.ـ

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

منوچهر کلانتری (سمت چپ تصویر)، بیژن جزنی (سمت راست تصویر)
برگی از تاریخ
منوچهر کلانتری، نوشته فرد هالیدی

کلانتری از سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۶یا ۱۳۴۷) تا سقوط شاه در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) در انگلستان زندگی می‌کرد. او چندین کمیته را برای اطلاع‌رسانی درباره‌ی وضع زندانیان سیاسی ایرانی سازمان داد و بسیاری از اسناد اپوزیسیون ایران به زبان انگلیسی زیر نظر او بر ترجمه و منتشر شد. وی هم‌چنین اداره‌ی کمیته‌ی ایران را بر عهده داشت که زیر نظر مرحوم پگی داف در دفتر کنفرانس بین‌المللی خلع‌سلاح و صلح در لندن فعالیت می‌کرد. منوچهر کلانتری هم‌چنین از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۸ (۱۳۴۹-۱۳۵۷) به‌عنوان عضوی از کمیته‌ی خلیج (‌فارس) به فعالیت‌های انترناسیونالیستی در حمایت از مردم عراق و شبه‌جزیره عربستان مشغول بود. او نقش ویژه‌ای در پی‌ریزی حمایت از مبارزات مردم عمان زیر رهبری جبهه‌ی خلق برای آزادی عمان در میان نیروهای مترقی‌ انگلیسی و ایرانی داشت.

طرح از گفتگوهای زندان
خبر
دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!، ترجمه میلا مسافر

دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!ـ ـ (مقاله ای از تالیا آ.، گِلِر اِشتاین و باکی دوریم کایا که در تاریخ 16 اکتبر 2024 در سایت طبقه علیه طبقه منتشر شده است.)ـ دو زنکشی توسط یک مرد در ترکیه موجب گسترش اعتراضات و آشکارتر شدن افزایش …

همایون کتیرایی
برگی از تاریخ
یاد همایون، سعید یوسف

یاد همایون سعید یوسف در مهر ماه سال ۱۳۵۹ متنی به یاد رفیق همایون کتیرائی نوشتم، که از اسطوره‌های مقاومت در زندان‌های شاه بود. این متن در کار (اقلیت) چاپ شد و تأثیرگذار بود؛ از رفیق اسکندر (سیامک اسدیان) نقل می‌کردند که گفته بود همین مقاله در لرستان موجی از …

%d Bloggern gefällt das: