لازمه‌ی فرهنگی سازمان‌یابی تهی‌دستان شهری / گفت‌وگوی همایون ایوانی با محمد مالجو

لازمه‌ی فرهنگی سازمان‌یابی تهی‌دستان شهری / گفت‌وگوی همایون ایوانی با محمد مالجو
ایران

در ایران، با امواج متناوب خیزش‌های اجتماعی-طبقاتی روبرو هستیم که در سال‌های اخیر شدّت و حدّتی بیش از پیش یافته است. با خیزش دی ماه ۱۳۹۶، گویی جنبش‌های اجتماعی در ایران نقطه عطفی را تجربه می‌کنند. اعترضات شهری، سرِ خاموشی ندارند و در این اعتراضات، تهیدستان شهری و حاشیه‌نشینان، بیش از پیش به مرکز حادثه قدم می‌گذارند. با این حال، ظرفیت‌های این نیروی اجتماعی، پیش‌نیازهای فرهنگی و روش‌های کنشگری‌شان، هنوز به اندازه کافی مورد بررسی و توجه قرار نگرفته است. بافت اجتماعی تهیدستان شهری، گستره‌ی وسیع‌تری از چند دهه پیشین را در بر می‌گیرد که بر فرهنگ، آگاهی و گرایشاتِ آنان، تاثیری مستقیم می‌گذارد. در سلسله وبینارهای نشریه‌ی کریتیک درباره‌ی سازمان‌یابی تهی‌دستان شهری، تلاش خواهیم داشت تا علاوه بر ترسیم شمایی از زندگی تهیدستان شهری، به برخی از این پرسش‌ها نیز بپردازیم:ـ

چه کسانی را تهیدستان شهری قلمداد می‌کنیم؟ آیا تهیدستان شهری لایه‌ی معین و مستقل اجتماعی-اقتصادی را نمایندگی می‌کنند؟ کدام گرایش‌های فکری و فرهنگی را با چه خواست‌ها و مطالباتی دنبال می‌کنند؟ چه گفتمان‌هایی در میان تهیدستان شهری راه باز کرده و یا امکان راه گشودن دارند؟ آیا اساساً به شکل‌های معینی از سازماندهی کنش جمعی اتکا دارند؟ و اگر آری، نقاط قوت و کاستی‌های اشکال سازماندهی تهیدستان شهری کدامند؟ مکانیسم‌های پیوند یا گسست این جنبش با جنبش‌های دیگر و مشخصاً جنبش طبقه‌ی کارگر کدامند؟

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

مصاحبه با عباس هاشمی
ایران
برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: پاره دوم: پیوستن به فعالیت‌های سیاسی و انقلابی

شبنامه: در دوران اولیه فعالیت چه چالش‌ها و موفقیت‌هایی را تجربه کردید؟
ع هاشمی: هنوز چیزی نگذشته بود که ضربات سراسری ۵۴ آمد و تجربه‌ی تلخی بود، ضرورت حیاتی و هم علاقه‌ی شخصی خودم این بود که کار اساسی ما باید متوجه؛ آگاهی رسانی و جلب و سازماندهی کارگران باشد. به‌همین خاطر، بعد از دوره‌ای کار نزدیک، با رفقای با تجربه‌ای مثل نسترن آل آقا و بهزاد امیری دوان، به کارخانه رفتم و بعد هم طولی نکشید، ضربات مهلک ۸ تیر آمد و بیچاره شدیم!

شبنامه: آیا این دوره از فعالیت درون کارخانه‌ها با پیشنهاد رفیق جزنی از زندان در مورد „پای دوم“ و تبدیل سازمان از یک سازمان مخفی و مسلح به یک سازمان مخفی و مسلح با پایگاه توده‌ای و کارگری هم زمان بود؟
ع هاشمی: مسئله ساختن «پایگاه توده‌ای» همیشه در سازمان مطرح بوده، اما آنچه رفیق بیژن در مورد «پای دوم جنبش» مطرح کرد، طول کشید تا رسما و علنا به صورت برنامه‌ی کار ما مطرح شود.

مصاحبه با عباس هاشمی
ایران
1
برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: بخش نخست؛ شکل‌گیری شخصیت فردی

ع هاشمی: من متولد میدان شهرداری مشهد (مجسمه) هستم که خیلی زود به احمد آباد، محله‌ای جدید و نو بنیاد، با باغی بزرگ، نقل مکان کردیم، که آن‌موقع ییلاقی بود و هنوز قلعه‌ی «احمد آباد» در آنجا وجود داشت و در نزدیکی آن دبستان ما قرار داشت که اسم‌اش «کاتب پور» بود. خانواده‌ی من چندان سیاسی نبودند، پدرم اما به‌طور منظم یعنی هر شب به رادیوهای خارجی فارسی زبان گوش می‌داد و چون ممنوع بود، در اطاق‌اش را می‌بست و با مخفی کاری به آن‌ها گوش می‌کرد که کنجکاوی مرا بر می‌انگیخت.
البته پدرم از نظر سیاسی با اینکه ضد شاه بود، کلاً آدم محافظه کاری محسوب می‌شد.
و من همیشه او را به عنوان آدمی بورژوا مسلک و محافظه کار ارزیابی می‌کردم و محافظه کاری سیاسی‌اش را با ترسویی مترادف میدیدم، اما بعدا چیزهایی از او دیدم که برایم غریب و آموزنده بود: چه هنگامی که زندان افتاده بودم، در مقابل سرزنش رقبای تجاری‌اش،( که شنیده ایم پسر ات زندان است؟!) به من افتخار می‌کرده،( = پسرم دزدی نکرده! با شاه در افتاده!)

زندانی ی سیاسی آزاد باید گردد.
رسانه آلترناتیو
زندانی ی سیاسی آزاد باید گردد

بیستمین هفته اعتصاب غذای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام 🔻 متن بیانیه زندانیان اعتصابی در  بیستمین هفته اعتصاب غذای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام «در بحبوحه نمایش انتخابات، جمهوری اسلامی برای مهار بحران‌هایش همچنان به سرکوب مردم و اعدام زندانیان ادامه می‌دهد. از طرفی حکومت به این نمایش نیازمند است، …

%d Bloggern gefällt das: