ـ #روز_جهانی_کارگر :: هدیه ای برای پسرم، فریده ثابتی

حاشیه نشینان، جنوب تهران، ۱۳۵۷
شعر و سرود

نمی شناسمش
از من می پرسد این خوب است؟
با نگاه و دست می گویم برای چه؟
هدیه ای برای پسرم
چه آرزویی برایش داری؟
بزرگ شود
درس بخواند
شغل خوبی پیدا کند
عاشق شود
از زندگی لذت ببرد
می خندم و می گویم: زیباترین آروزها
می پرسم خودت چی
شغل خوبی داری
عاشق شده ای
سری تکان می دهد
کارگرم
سال های سال
از سپیده صبح
تا غروب آفتاب
کار کار کار
کاری که پایانی ندارد
راضی هست؟
سرش را تکان می دهد
تردید در چشمانش
چه کاره ای؟
کارتش را نشانم می دهم
صنایع اسلحه سازی
سرم گیج می رود
در آفریقا هستم
در افغانستان هستم
کودکان بازی کنان
صدای انفجار
کودکی بی پا
کودکی غرقه در خون
در سوریه هستم
صدای انفجار
بمب
مین
موشک
مسلسل
خانه های ویران
مردم در حال فرار
کودکان مرده روی خاک
می گویم
دیدی پای کودکی را
که محصول کارت خاکستر کرد
دیدی مردم آواره را
دیدی پسرک مرده را روی زمین
می توانی چنین آروزیی برای پسرت داشته باشی؟
سرش را پایین می اندازد
از کنارم رد می شود
فکر می کنم
کارگر باید دنیای دیگری بسازد
دنیای امید، دنیای زیبایی، دنیای رهایی
ماه مه 1397

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

Uncategorized
من اگر ما نشوم؛شعر: حمید مصدق ،موسیقی آواز: بردیا

بردیا“ جوانی ایرانی است که در سوئد زندگی می‌کند. او برای شعر معروف „حمید مصدق“ آهنگ ساخته و در همراهی با خیزش انقلابی ایران، اجرا کرده است. با من اکنونچه نشستن‌ها، خاموشی‌هابا تو اکنونچه فراموشی‌هاستچه کسی می‌خواهدمن و تو ما نشویمخانه‌اش ویران بادمن اگر ما نشوم، تنهایمتو اگر ما نشوی، …

شعر و سرود
باز گردیم؟ (شعری و اشاره ای از سعید یوسف)

از طریق رفیق حماد باخبر شدم که نوشته ای از من دربارۀ پویان و بویژه چند سطر شعر سرودۀ من در آغاز آن نوشته در جاهائی بدون ذکر نام نویسنده و سراینده نقل می‌شود. البته اگر نقل از نشریهٔ کار باشد، که فاقد نام من بوده، عذرش موجه است. بهر …

%d Bloggern gefällt das: