خیزش فرودستان / گفت‌وگو با آصف بیات / ترجمه‌ی مهرداد امامی

سعید سلطانپور این شعار اواخر سال ۱۳۵۹ نوشت که اکنون نیز به روز است
مصاحبه

گفت‌وگوی سایت سندیکای ترکیه با آصف بیات

آقای بیات، یک‌بار دیگر در ایران شاهد موجی از اعتراضات هستیم. در مورد ویژگی‌های معترضان چه می‌اندیشید؟

توفان آخرین اعتراضات اجتماعی در ایران، به نظر می‌رسد که از منظر مقیاس نسبت به جنبش سبز سال 1388 تقریباً خیره‌کننده و گسترده‌تر است. اتفاقی که در روزهای اخیر روی داد، طغیان فرودستان در برابر شرایط اشتغال، قیمت‌ها، مسکن، محیط‌ زیست و گرانی است ـ منظور از فرودستان نیز ستم‌دیدگان، بی‌کاران، گروه‌های فاقدامنیت، کارگران، زحمت‌کشان و گروه‌های کم‌درآمدی است که هم دولت‌های اصلاح‌طلب و هم اصول‌گرا سرنوشت آن‌ها را در اختیار بازار آزاد قرار داده‌اند و از سیاست‌های اقتصادی متضرر شده‌اند.ـ

دانشجویان زندانی را آزاد کنید
دانشجویان زندانی را آزاد کنید

 

بار دیگر در محیط‌های جریان رسمی، بحث بر سر بی‌هدف بودن معترضان، غیرعقلانی و غیرسیاسی بودن آن‌ها و تشبیه معترضان به تب تندی است که به سرعت از پا خواهند نشست، چیزی که پیش‌تر در قالب مفهوم‌پردازی بر سر «خیابان عربی» شاهدش بودیم.ـ

 بله، از جانب ثروتمندان و طبقات متوسط شاهد تخریب فرودستان هستیم، گویی فرودستان متوجه نیستند که توسل به خشونت در سیاست آخرین راه چاره است. اصل ماجرا این است که در رابطه با اعتراضات اجتماعی کنونی در میان طبقات متوسط، انشقاقی وجود دارد که ناشی از فاصله‌گذاری کسانی است که در زمان جنبش سبز تقریباً فعال بودند. این مسئله‌ای واقعی است.

از طرف دیگر هم، کسانی وجود دارند که از روز اول اعتراضات بر «فریب امپریالیستی» تأکید کرده‌اند.ـ

شخصیت‌هایی مثل دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو و محمد بن سلمان سعودی، و سلطنت‌طلبان ایرانی که سعی دارند به زور مطالبات «تغییر رژیم» خود را وارد مطالبات توده‌های مردم کنند، در واقع عناصری هستند که این قیام فرودستان را پیچیده‌تر کرده و دخلش را می‌آورند. این وضعیت تنها محدود به بی‌اعتبار کردن خود جنبش نمی‌شود بلکه در عین حال بهانه‌ای می‌شود تا با ادعای کمک گرفتن از «نیروهای خارجی» به آزار و اذیت معترضان بپردازند. واقعیت این است که مسلماً نیروهای خارجی خواستار بی‌ثبات کردن نظام اسلامی هستند اما این موضوع کوچک‌ترین ارتباطی با شکایت‌ها و مطالبات مشروع معترضان تهی‌دست ندارد.

امروزه در چهارچوب مبارزه‌ی عملی آیا می‌توانیم از چپ ایران سخن بگوییم؟ چپی که در خیابان‌ها حضور دارد؟

در میان کسانی که به معترضان پیوسته‌اند کنشگران چپ بسیارند که بخش بزرگی از آن‌ها شامل دانشجویان می‌شوند. در واقع، بخش اعظمی از آن‌ها نیز اکنون بازداشت شده‌اند. اما به تعبیر کلی، شمار چپ‌ها تقریباً محدود است. این وضعیت، به هیچ ترتیب شبیه به دورانی نیست که در روزهای اولیه‌ی انقلاب ده‌ها گروه سوسیالیستی و صدها هزار نفر از حامیان آن‌ها در خیابان بودند.

پس می‌توانیم بگوییم که به طور کلی تأثیر چپ‌ها در این اعتراضات محدود است؟

همان‌طور که در بسیاری دیگر از نقاط جهان هم شاهدش هستیم، در ایران نیز نیروهای چپ تقریباً ضعیف هستند و سازمان‌های بسیار کمی باقی مانده‌اند. این وضعیتی طعنه‌آمیز است چرا که دقیقاً در روزهایی که سیاست‌های نولیبرالی پیوسته در حال اجرا هستند و حکومت‌ها نیز به طور کلی اهمیت چندانی برای زندگی میلیون‌ها فرودست قائل نیستند، نیاز به بسیج و سازماندهی در جهت یک جنبش سوسیالیستی دموکراتیک بیش از پیش احساس می‌شود.

اگر چپ به طور کلی در خیابان‌ها حضور نداشته باشد یا تا جایی که شاهدش بوده‌ایم، حضوری بسیار ضعیف داشته باشد، نقش گروهی که به تعبیر شما «به‌اصطلاح شهروند» ـ

(sözde vatandaş)

هستند در این اعتراضات چیست؟

روشن است که هنوز اطلاعاتی در این مورد که جمعیت معترضان مربوط به کدام بخش‌ها می‌شود در دست نیست. برای پی بردن به این موضوع، نیاز به انجام پژوهش‌هایی جامع‌تر است. اما اگر بخواهم به‌طور کلی چیزی بگویم، شاهد آنیم که ترکیب معترضان در خیابان از فرودستان، گروه‌های فاقد امنیت و کارگران تشکیل شده است. بخش بزرگی از معترضان را جوانان (90 درصد دست‌گیرشدگان کم‌تر از 25 سال سن دارند)، مردان، ساکنان شهرهای کوچک (شهرستان‌ها) و اکثراً هم افرادی باسواد تشکیل می‌دهند.

بسیار خب، وضعیت زنان و گروه‌های قومی ستم‌دیده به چه ترتیب است؟ چه نقشی در اعتراضات دارند؟

زنان در خیابان چندان دیده نمی‌شوند. شاید بعضی وقایع خشونت‌بار مانع از پیوستن زنان، سالمندان یا کودکان به اعتراضات می‌شوند. در واقع، مشارکت این گروه‌ها از منظر قدرت جنبش اعتراضی بسیار حائز اهمیت است. این واقعیت که اعتراضات به بیش از 100 شهر کوچک گسترش یافته‌اند حاکی از این است که بخش‌هایی از اقلیت‌های قومی و زبانی از قبیل لرها، ترک‌ها و اعراب نیز در این جنبش اعتراضی نقش داشته‌اند.

هشتم ژانویه‌ی 2018

منبع:ـ

http://sendika62.org/2018/01/asef-bayat-ile-soylesi-iranda-yasanan-bir-madun-isyanidir-466797

صفحه نقد اقتصاد سیاسی

خیزش فرودستان / گفت‌وگو با آصف بیات / ترجمه‌ی مهرداد امامی

 

 

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

مصاحبه با عباس هاشمی
برگی از تاریخ
برگی از تاریخ – زندگی و تجربیات عباس هاشمی: پاره چهارم: در مورد سازمان چریکهای فدایی خلق ایران

شبنامه: با اینکه گرایش راست بیگوندی‌ها قبلا از سازمان رفته بودند، چطور شد که باز هم در جریان انقلاب یک اکثریتی پیدا شد که کاملا توده‌ای بود؟!
ع هاشمی: پیدایش اکثریت یک دلیل تشکیلاتی دارد و یک دلیل ایدئولوژیک:
بعد از ضربات۵۴، بنا به مصوبه‌ی کمیته مرکزی سازمان و تاکید رفیق حمید اشرف، عضوگیری ممنوع شده بود. تکوین شرایط عینی انقلاب به طور طبیعی این مصوبه را ملغا کرد و سازمان به شکل شتابزده‌ای به عضوگیری پرداخت؛ در این عضوگیری‌ها که اسمش «عضوگیری ویژه» بود (یعنی علی‌رغم مصوبه) کسانی عضوگیری شدند که اساسا فعالین صنفی دانشجویی بودند.
معروف‌ترین این‌ها فرخ نگهدار و مهدی فتاپور بودند که به دلیل آشنایی با دیگر زندانیان سیاسی، عضوگیری‌ها را هم جهت می‌دادند، یعنی چه کسانی خوب هستند، در نتیجه، عملا یک باندی از زندانیان سیاسی، تقریبا فله‌ای عضوگیری شدند که عموما رفیق گرمابه‌ی هم بوده‌اند. علت یا شانس اکثریت شدن این‌ها اما تنها به این محدود نمی‌شود، در شرایط انقلابی که کرور کرور آدم به سمت سازمان آمده، خیلی راحت صنفی کارها دست به ارتباط گیری زدند و به سرعت مثل یک بهمن، بزرگ شدند و بر سر سازمانی کوچک فرود آمدند! به همین سادگی!ـ

مصاحبه با عباس هاشمی
تاریخ معاصر
برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: پاره سوم: مهم‌ترین دوره ی فعالیت سیاسی

تاریخ معاصر ایران، به‌ویژه با دگرگونی‌های شتابزده و پیچیده نیم قرن اخیر، با کاستی‌های قابل توجهی در زمینه مستندسازی روبروست. بسیاری از رویدادها و تجربه‌های مهم به دلیل عدم ثبت دقیق، دسترسی نداشتن به منابع و مآخذ معتبر و یا توجه ناکافی به جزئیات، به مرور زمان در ابهام فرو …

مصاحبه با عباس هاشمی
ایران
1
برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: بخش نخست؛ شکل‌گیری شخصیت فردی

ع هاشمی: من متولد میدان شهرداری مشهد (مجسمه) هستم که خیلی زود به احمد آباد، محله‌ای جدید و نو بنیاد، با باغی بزرگ، نقل مکان کردیم، که آن‌موقع ییلاقی بود و هنوز قلعه‌ی «احمد آباد» در آنجا وجود داشت و در نزدیکی آن دبستان ما قرار داشت که اسم‌اش «کاتب پور» بود. خانواده‌ی من چندان سیاسی نبودند، پدرم اما به‌طور منظم یعنی هر شب به رادیوهای خارجی فارسی زبان گوش می‌داد و چون ممنوع بود، در اطاق‌اش را می‌بست و با مخفی کاری به آن‌ها گوش می‌کرد که کنجکاوی مرا بر می‌انگیخت.
البته پدرم از نظر سیاسی با اینکه ضد شاه بود، کلاً آدم محافظه کاری محسوب می‌شد.
و من همیشه او را به عنوان آدمی بورژوا مسلک و محافظه کار ارزیابی می‌کردم و محافظه کاری سیاسی‌اش را با ترسویی مترادف میدیدم، اما بعدا چیزهایی از او دیدم که برایم غریب و آموزنده بود: چه هنگامی که زندان افتاده بودم، در مقابل سرزنش رقبای تجاری‌اش،( که شنیده ایم پسر ات زندان است؟!) به من افتخار می‌کرده،( = پسرم دزدی نکرده! با شاه در افتاده!)

%d Bloggern gefällt das: