نكاتي درباره ي قيام مردم ايذه، پژمان رحیمی

نان، مسکن، آزادی - شادی، رفاه، آبادی
مقاله

اگر يادتان باشد موجي از تشكر و چاپلوسي از سپاه راه افتاد و بخشي از اين مچكرها در مناطق محرومي مثل ايذه مانور مي دادند و پشتشان به سپاه و دفتر امام جمعه گرم بود. سدهاي گتوند و كارون كل منطقه را به نابودي كشانده است. روستاهاي بسياري نابود شدند و اهالي اش آواره و حاشيه نشين شهرها شدند. ميراث هويتي و فرهنگي مردم منطقه بخش هاي عمده اش زير آب رفت و تا قبل از آب گيري توسط باندهاي دزد متخصص و حرفه اي بسياري از آثار به جا مانده از حيات پيشينيان دزديده شد. صدها نفر در جريان ساختن سد كارون٣ كشته شدند و اين كشتار بعد از اتمام سد هم ادامه داشت كه معروف ترينش غرق شدن ميني بوسي با سرنشينانش در درياچه ي سد كارون سه بود. برگردم به حاشيه نشينان شهري كه بهش اشاره كردم. در انتقال زندگي روستايي و عشايري به زندگي شهري تغييرات بزرگي ايجاد مي شود كه اينجا امكان بحث دقيق درباره اش نيست. فقط مي توانم بگويم فاجعه اي بزرگ به لحاظ اجتماعي هم در اين منطقه رخ داد كه اكنون نتيجه اش اين شد كه شهر ايذه تبعيدگاه شده است.طرح هاي سدسازي و انتقال آب منطقه را دچار دگرگوني كرد. بسياري از دامداران و كشاورزان به حاشيه نشينان شهر ايذه تبديل شدند.اغلب حاشيه نشينان شغل درست و حسابي نداشتند. برخي براي كار به كويت و عسلويه و شهرهاي مختلف رفتند و برخي هم هر چه داشتند خر و بز و قاطر فروختند و يك „پژو“ خريدند و در مسير ايذه به اهواز و اصفهان، مسافركِش شدند. هزاران نفر در همين مسافركشي ها در تصادف جان خودشان را از دست دادند. فقط يكي از آن ها عموي نازنين من بود كه فرزندان نازنين و همسرش در اوج جواني و شادابي تنها ماندند. چه بسيار كساني كه در اين ناسازه ها و جاده هاي مزخرف كشته نشدند. اين ها قتل دولتي است، دولتي كه فقط برايش كسب سود مهم است و پيمانكاران حريص و ابله و دزد را به جان محيط زيست و زندگي مردم منطقه انداخته است.
ايذه از اواسط دهه ي ٤٠ كه توسط زنده ياد منوچهر شفياني( نويسنده ي مجله ي خوشه در دهه ي چهل) „دهاتي بزرگ“ ناميده شد( منظور انتقاد به فرم توسعه ي شهري ايذه بود ) تا كنون اين شهر وضعيتش به مراتب بدتر شده است. شكل گيري يك حاشيه ي شهري فقير كه منشا انواع نابهنجاري هاي اجتماعي شده است ديگر چيزي از متن اصلي (در واقع سنتي) شهر باقي نگذاشته است و شهر بي تعارف يك گتوي حاشيه نشيني روستاييان مهاجر بي نوا و آواره و بي زمين و بي گَله و بي خانمان شده ي منطقه ي ايذه و توابعش است. همچنين همدستي اقشار نوكيسه ي حكومتي (انواع پيمانكاران ريز و درشت، هنرمند و خطاط و كاسب و لمپن هاي شيك پوش و …) با رژيم حاكم براي غارت منابع منطقه با پوشش بختياري گريِِ چيپ و حكومتي و كوروش بازي هم از پديده هاي جالب نوظهور اين شهر است كه به عنوان يكي از اهرم هاي مهم كنترل امنيتي منطقه شرايط پرورش اش را مهيا كرده اند.
زماني در ايذه تظاهرات چريك هاي فدايي خلق و مجاهدين و ديگر گروه هاي سياسي برگزار مي شد، صدها مجله و كتاب در چشم به هم زدني فروخته مي شد. اين ها براي يك شهر كوچك سرمايه اي كلان بود. بعد از اينكه همه را كشتند و فراري دادند، فرصت و امكانات را به چهار تا جوجه سپاهي و بسيجي دادند و همه ي امكانات دولتي را در اختيارشان گذاشتند تا خطاط و بقال و استاد دانشگاه و … بشوند تا خاك بپاشند در چشم مردم و با قاچاقچي ودلال و قاتل همدست بشوند. حالا جاي كساني كه جان خودشان را براي شادي و رفاه مردم دادند را چهار تا لمپن ريش كوروشي گرفت كه با فرمان سليماني وطن وطن مي كنند. ايذه يكبار برخاست و سپاه را در اعتراض به قتل يك كودك به آتش كشيد و سلاح و امكانات سپاه بين مردم تقسيم شد و حالا اين بار مردم اين سرزمين دوباره يقه ي سپاه و نماينده ي ولي وقيح را گرفته اند. دفعه ي قبل توطئه ي حكومت با اختلاف افكني قومي و طايفه اي با همكاري مزدوران بي شمار حكومت قيام مردم عليه سپاه را بي اثر كرد، اميدواريم اين بار مردم ايذه با حفظ اتحاد خود جلوي سركوب وحشيانه ي عوامل سركوب كه از شهرهاي مختلف روانه ي ايذه شده اند مقاومت كنند.

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert.

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

ایران
نوشته منتشر نشده‌ای از علی اشرف دروریشیان: فرهنگ عامیانه در رابطه با فرهنگ جهانی

نوشته کوتاه زیر را علی اشرف درویشیان برای انتشار در جلد دوم „دگرگونی ارتباطات“ در اختیارم قرار داد. جلد اول کتاب، اجازه انتشار نیافت و بعدها در خارج از کشور به صورت دیجیتالی در دسترس خوانندگان قرار گرفت[1]. مقالات و نوشته‌های جلد دوم به صورت نسخه چاپ شده، در اختیارم …

رسانه تصویری
گرامیداشت جانباختگان و جانفشانان در ترور میکونوس

متن پیام سارا دهکردی به مراسم گرامیداشت جانباختگان و جانفشانان در ترور میکونوس جمعی از فعالین چپ و آزادی‌خواه روز 17 دی برای یاد و گرامیداشت نوری دهکردی و دیگر شهیدان ترور میکونوس بر سر مزار او در برلین گرد هم آمدند. در این مراسم متن پیام #سارا_دهکردی فرزند #نوری_دهکردی …

رضا پهلوی و "رهبری" در کازینو! ـ
مقاله
ساختارها، تظاهرات و کنش‌های آلترناتیو را سازمان دهیم!، همایون ایوانی

موج‌سوارانِ بدنام رسانه‌ای دوست دارند که خود را به عنوان „ائتلاف“ طبقات و اقشار مردم جلوه دهند. در واقع اینان جمعی از ولگردهای رسانه‌ای، تازه به دوران رسیده‌های پروژه بگیر، آکادمیسین‌های بی‌جنبه و اغلب تهی مغز، قماربازان کازینوهای لاس وگاس، تکنوکرات‌ها و سرمایه‌دارانی هستند که ویژگی اصلی آنان، در حضور مجازی، بی‌ریشه و مصنوعی‌شان در خارج از کشور خلاصه می‌شود. آنان به جای اتکاء به جنبش مردمی، به ژاژخایی و کاسه‌لیسی دولت‌ها و قدرت‌های جهانی، حتی رقبای منطقه‌ای جمهوری اسلامی مشغولند. به یک عکس یادگاری با یک قدرتمدار دلخوشند و آن را در چندین مصاحبه و اظهار نظر برای کسب اعتبار خرج می‌کنند. از بالای سر مردم، در پشت درهای بسته می‌کوشند که برشانه‌های مردم سوار شوند. با این حال، موج سواران بی‌ریشه، حتی نمایندگی سرمایه‌داری ایران را نیز نمی‌کنند، چه برسد به کارها و ادعاهای دیگر. به موضوع بی‌ریشگی سیاسی و عمرِ گذرای چنین چهره‌سازی‌هایی در نوشته دیگری باید پرداخت. به هر حال، موضوع به این سادگی‌ها پیش نخواهد رفت و „شنونده باید عاقل باشد!“

%d Bloggern gefällt das: