ـ #تظاهرات_سراسري تزهای مقدماتی در گام های اولیه، شهاب برهان

زندانی سیاسی، کارگر زندانی، آزاد باید گردد
مقاله

ـ 1- جنبش اعتراضی ی سراسری که دیر و زود داشت، بالاخره به وقوع پیوست. هلهله برای آن کافی نیست؛ مسئله، سرنوشت آن است.
ـ 2- نفی وضع موجود و طغیان علیه آن، هنوز انقلاب نیست. انقلاب خواندنِ شورش، نا آموختگی از شکست شورش های پشت سر است.
ـ 3- سرنوشت جنبش را نه نیروی جنبشی آن، بلکه نیروی هدایت کننده و سازمان دهنده اش رقم می زند. رهبری ی جنبش توده ای یعنی هدف های روشن؛ برنامه؛ استراتژی و خط مشی منتج از درس های پیروزی ها و شکست های جنبش های پیشین؛ مطرح و توده گیر گردن شعارهای استراتژیک؛ شناخت از توانائی ها و نقاط قوت دشمن؛ شناخت از ظرفیت های بالقوه و بالفعل و توانائی ها و نیز از تضادهای درونی و شکنندگی های جنبش؛ شناخت از همه بازیگران داخلی و جهانی در صحنه و پشت صحنه و داشتن قدرت مانوور در برابر آن ها؛ داشتن انعطاف ها و استراتژی ائتلافی با نیروهای همسو و هم سرنوشت؛ اتخاذ بموقع تاکتیک های متناسب باوضعیت روز؛ توان سازماندهی صفوف و بهره گیری حد اکثری از ابتکارات توده ای در ابداع اشکال متنوع تشکل و اقدام؛ سازماندهی تشکیلات های علنی و نیمه علنی و مخفی و حفاظت از رهبران طبیعی برخاسته از درون جنبش در محلات و محل کار و غیره؛ اشراف ساعت به ساعت بر کلیت جنبش و تحلیل مستمر حرکات خودپو و شعارهای خودجوش، اتخاذ تدابیری برای هم افق و همسو کردن همه بخشهای جنبش و تضمین یکپارچگی آن؛ تدابیر و نقشه هائی برای مقابله با خشونت نیروهای سرکوب و تجهیز جنبش به وسائل دفع خشونت و حفاظت از مردم؛ هشیاری در برابر توطئه ها و نفوذی های انواع دشمنان داخلی و خارجی؛ ایجاد شبکه های گسترده ی اطلاع رسانی عمومی و خنثا سازی جنگ تبلیغاتی و دروغ پراکنی های دشمن؛ ایجاد شبکه های خاص اطلاع رسانی مخفی درون صفوف سازمان یافته جنبش؛ و …
ـ 4- هیچ جنبش توده ای بدون چنین ساز و کارهای متمرکز ستادی برای هدایت سراسری کل جنبش و صرفاً با اکتفا به آژیتاتورها و شعار سازان خودجوش محلی نمی تواند به جنبشی هدفمند، آگاه، یکپارچه و مستقل تبدیل شود. رها کردن جنبش افراد انبوه به حال خود با این پندار که توده خود اش راه اش را پیدا می کند و یا این فکر ابلهانه و خطرناک که توده خود اش را رهبری می کند، توده را دست بسته در اختیار ستادهای رهبری ی انواع دشمنان تودها قرار دادن است. دشمنان انقلاب لحظه ای بیکار نمی نشینند و با تمام نیرو و امکانات، می کوشند پرچم اعتراضات و نارضائی های توده ای را دردست بگیرند و آن ها را در راستای اهداف و برنامه ها و استراتژی های خود جهت و سازمان بدهند. هم اکنون که ما چپ ها فقط به کف زدن و هلهله و بحث در باره شعارها مشغول ایم، ستادهای رژیم و اپوزیسیون های ارتجاعی و فاشیست رنگارنگ اش تشکیل شده اند و تا صبح نخوابیده اند و دارند تحلیل می کنند، طرح می ریزند و نقشه می کشند. در فقدان یک رهبری سراسری چپ انقلابی ، شکست فجیع و مکرر این جنبش از حالا رقم خورده است. ( 57؛ 88؛ “ بهار عربی“…).
ـ 5- تآمین هژمونی چپ و تکوین رهبری آن بر جنبش، در وضع عقب مانده ای که قرار داریم، کار یکی دو روز نیست. احتمال آن که تا ما به خود آئیم و بجنبیم، دیگران زده و برده باشند، یا اصلاً رژیم، جنبش پراکنده و بی سر و سامان را سرکوب کرده باشد، قوی است. بسیج همه ی نیروی متشکل و منفرد چپ و تاجائی که امکان دارد حضور میدانی و دخالتگری مستقیم نیروهای چپ در همه جوانب و سطوح مبارزات مردم، از محل کار و محل زندگی و خیابان و شبکه های اجتماعی و غیره، کم ترین کاریست که فوریت حیاتی دارد.
ـ 6- اگر سرنوشت جنبش، سرکوب سریع نباشد و بخواهد دوام آورد، باید پیش از هرچیز به شجاعت و بی باکی مجهز شود و آمادگی فداکاری داشته باشد. اما تداوم جنبش مشکلی را حل نمی کند و فرسودگی و استیصال به بار می آورد اگر به برهم زدن توازن قوا علیه نیروهای سرکوب ، به ایجاد سرسام و آشفتگی در صفوف دشمن و به غیر قابل کنترل کردن اوضاع و غیر قابل حکومت کردن کشور منجر نشود.
ـ 7- هم به این دلیل تاکتیکی و از آن بالاتر به دلیل استراتژیک، نخستین هدف عمده ی چپ باید تبدیل شورش توده ای افراد، به قیام مفصل بندی شده و متحد جنبش های هویت دار کارگری، زنان، ملیت ها، زیست محیطی، دانشجوئی، بیکاران، بازنشستگان، فرهنگیان، … با شعارها ی مترقی آزادیخواهانه و برابری طلبانه ی اخص این جنبش ها و نیز با شعارها و مطالبات عمومی مشترک سیاسی و اجتماعی شان باشد تا جنبش بتواند نه همچون یک توفان ماسه بلکه همچون یک غول استخواندار و دارای ستون فقرات در برابر دولت و طبقات حاکم عرض اندام کند.

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

منوچهر کلانتری (سمت چپ تصویر)، بیژن جزنی (سمت راست تصویر)
برگی از تاریخ
منوچهر کلانتری، نوشته فرد هالیدی

کلانتری از سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۶یا ۱۳۴۷) تا سقوط شاه در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) در انگلستان زندگی می‌کرد. او چندین کمیته را برای اطلاع‌رسانی درباره‌ی وضع زندانیان سیاسی ایرانی سازمان داد و بسیاری از اسناد اپوزیسیون ایران به زبان انگلیسی زیر نظر او بر ترجمه و منتشر شد. وی هم‌چنین اداره‌ی کمیته‌ی ایران را بر عهده داشت که زیر نظر مرحوم پگی داف در دفتر کنفرانس بین‌المللی خلع‌سلاح و صلح در لندن فعالیت می‌کرد. منوچهر کلانتری هم‌چنین از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۸ (۱۳۴۹-۱۳۵۷) به‌عنوان عضوی از کمیته‌ی خلیج (‌فارس) به فعالیت‌های انترناسیونالیستی در حمایت از مردم عراق و شبه‌جزیره عربستان مشغول بود. او نقش ویژه‌ای در پی‌ریزی حمایت از مبارزات مردم عمان زیر رهبری جبهه‌ی خلق برای آزادی عمان در میان نیروهای مترقی‌ انگلیسی و ایرانی داشت.

طرح از گفتگوهای زندان
خبر
دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!، ترجمه میلا مسافر

دو زنکشی توسط یک مرد در یک روز در ترکیه!ـ ـ (مقاله ای از تالیا آ.، گِلِر اِشتاین و باکی دوریم کایا که در تاریخ 16 اکتبر 2024 در سایت طبقه علیه طبقه منتشر شده است.)ـ دو زنکشی توسط یک مرد در ترکیه موجب گسترش اعتراضات و آشکارتر شدن افزایش …

همایون کتیرایی
برگی از تاریخ
یاد همایون، سعید یوسف

یاد همایون سعید یوسف در مهر ماه سال ۱۳۵۹ متنی به یاد رفیق همایون کتیرائی نوشتم، که از اسطوره‌های مقاومت در زندان‌های شاه بود. این متن در کار (اقلیت) چاپ شد و تأثیرگذار بود؛ از رفیق اسکندر (سیامک اسدیان) نقل می‌کردند که گفته بود همین مقاله در لرستان موجی از …

%d Bloggern gefällt das: