اخبار زندان

وبلاگ شبنامه تلاش دارد اخبار  روز زندان را به سمع و نظر شما عزیزان برساند

زندانیان سیاسی شهرستانها و بویژه زندانیان کرد از حمایت „فعالین حقوق بشر“ در داخل برخوردار نیستند واین شرایط در خارج از کشور هم استثنا نیست. نمونه خانواده حسین پناهی یکی از این موارد بیشمار است

:

در تیر ماه گذشته ،رژیم رامین حسین پناهی یکی از فعالین سیاسی کردستان را در حالیکه با گلوله او را زخمی کرده بود به یک زندان مخفی انتقال داد که خانواده او تا مدتها خبری از سلامتی اش نداشتند. بلافاصله پس از دستگیری او برادرش افشین حسین پناهی را در خانه اش دستگیر کردند. رژیم افشین را متهم به همکاری با پژاک از طریق شرکت در جشن نوروز ساخته است. دادگاه اولیه و سپس دادگاه تجدید نظرکردستان حکم زندان ۸سال و نیم افشین پناهی را صادر و تائید کردند. این زندانی سیاسی کرد در سال ٩۰ نیز به دلیل پیگیری قتل مشکوک برادرش اشرف حسین پناهی نیز در سال ٩۰ به یک سال و نیم زندان محکوم شده بود.

نیروهای امنیتی سنندج تعداد دیگری از اعضای این خانواده بنام های زیبرو احمد حسین پناهی را هم در تیرماه سال گذشته دستگیر کرده بوند که آنان هرکدام به ۶و ۵ سال زندان محکوم شدند.

رامین حسین پناهی در بهمن ٩۶ پس از برگزاری تنها یک جلسه دادگاه در بهمن ٩۶به جرم مبارزه مسلحانه به اعدام محکوم شده است در حالیکه رامین در دادگاه، اتهام نبرد مسلحانه را رد کرده است. جرم رامین دفاع از آزادی ومبارزه علیه نابرابری هاست. او در دوران بازداشت به دلیل شکنجه و آزار به عفونت کلیوی دچار شده است و در شرایط جسمانی بسیار بدی زندانی است

کشته شدن یک زندانی در زندان مرکزی اهواز

یک زندانی اهوازی بنام علی سواری در زندان شیبان اهواز زیر شکنجه یکی از ماموران زندان بنام حمیدیان به قتل رسید. علی سواری پنجاه ساله و اهل کوی سپیدار اهواز و از چهار سال پیش در بازداشت بود. لازم به توضیح است که حمیدیان یکی از مسئولین زندان مخوف کارون اهواز بود که پس از بسته شدن آن به زندان شیبان منتقل شد و در شکنجه وآزار زندانیان سابقه طولانی دارد

لینک فیلم جنازه شکنجه شده علی سواری

با خیزش دیماه سراسری مردم ایران علیه وضعیت اسفناک معیشتی و اوجگیری مبارزه زنان علیه تبعیض جنسیتی و حجاب اجباری به منزله یکی از اهرم های سرکوب، رژیم زندان، شکنجه و مرگ زیر شکنجه را شدیدا در دستورکارش قرار داده است. در طول خیزش سراسری و ده روزه فرودستان جامعه علیه نظام سرمایه داری ایران چندین هزار دستگیر و چندین زندانی دستگیر شده در زیر شکنجه جان باختند. محاکمه دستگیر شدگان در شهرستانهای مختلف ایران ادامه دارد. اخیرا ۸ تن از دستگیر شدگان در شهر تبریز به حکم های تعلیقی و تعزیری محکوم شده اند. رویا صغیری، یکی از بازداشتی های خیزش دیماه بعلت برداشتن حجاب اجباری به اتهام ظاهر شدن در انظارعمومی بدون حجاب شرعیو فعالیت تبلیغی و توهین به رهبریبا استناد به مواد قانون مجازات به ۱۵ ماه زندان محکوم شده است

سرکوب ممنوع
سرکوب ممنوع
Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

مصاحبه با عباس هاشمی
ایران
1
برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: پاره دوم: پیوستن به فعالیت‌های سیاسی و انقلابی

شبنامه: در دوران اولیه فعالیت چه چالش‌ها و موفقیت‌هایی را تجربه کردید؟
ع هاشمی: هنوز چیزی نگذشته بود که ضربات سراسری ۵۴ آمد و تجربه‌ی تلخی بود، ضرورت حیاتی و هم علاقه‌ی شخصی خودم این بود که کار اساسی ما باید متوجه؛ آگاهی رسانی و جلب و سازماندهی کارگران باشد. به‌همین خاطر، بعد از دوره‌ای کار نزدیک، با رفقای با تجربه‌ای مثل نسترن آل آقا و بهزاد امیری دوان، به کارخانه رفتم و بعد هم طولی نکشید، ضربات مهلک ۸ تیر آمد و بیچاره شدیم!

شبنامه: آیا این دوره از فعالیت درون کارخانه‌ها با پیشنهاد رفیق جزنی از زندان در مورد „پای دوم“ و تبدیل سازمان از یک سازمان مخفی و مسلح به یک سازمان مخفی و مسلح با پایگاه توده‌ای و کارگری هم زمان بود؟
ع هاشمی: مسئله ساختن «پایگاه توده‌ای» همیشه در سازمان مطرح بوده، اما آنچه رفیق بیژن در مورد «پای دوم جنبش» مطرح کرد، طول کشید تا رسما و علنا به صورت برنامه‌ی کار ما مطرح شود.

مصاحبه با عباس هاشمی
ایران
1
برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: بخش نخست؛ شکل‌گیری شخصیت فردی

ع هاشمی: من متولد میدان شهرداری مشهد (مجسمه) هستم که خیلی زود به احمد آباد، محله‌ای جدید و نو بنیاد، با باغی بزرگ، نقل مکان کردیم، که آن‌موقع ییلاقی بود و هنوز قلعه‌ی «احمد آباد» در آنجا وجود داشت و در نزدیکی آن دبستان ما قرار داشت که اسم‌اش «کاتب پور» بود. خانواده‌ی من چندان سیاسی نبودند، پدرم اما به‌طور منظم یعنی هر شب به رادیوهای خارجی فارسی زبان گوش می‌داد و چون ممنوع بود، در اطاق‌اش را می‌بست و با مخفی کاری به آن‌ها گوش می‌کرد که کنجکاوی مرا بر می‌انگیخت.
البته پدرم از نظر سیاسی با اینکه ضد شاه بود، کلاً آدم محافظه کاری محسوب می‌شد.
و من همیشه او را به عنوان آدمی بورژوا مسلک و محافظه کار ارزیابی می‌کردم و محافظه کاری سیاسی‌اش را با ترسویی مترادف میدیدم، اما بعدا چیزهایی از او دیدم که برایم غریب و آموزنده بود: چه هنگامی که زندان افتاده بودم، در مقابل سرزنش رقبای تجاری‌اش،( که شنیده ایم پسر ات زندان است؟!) به من افتخار می‌کرده،( = پسرم دزدی نکرده! با شاه در افتاده!)

اخبار زندان
گزارش مبارزه برای آزادی ـ ۷۱‏‏۲۲ فرورین ۱۴۰۳ – ۱۰ آوریل ‌۲۰۲۴‏

گزارش مبارزه برای آزادی ـ ۷۱‏ ‏۲۲ فرورین ۱۴۰۳ – ۱۰ آوریل ‌۲۰۲۴‏ در این شماره:‏ برخی از جنایت‌های اخیر آمار حداقلی جنایت‌های رژیم از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون کشته‌های راه آزادی ‏ زندانیان سیاسی و معترضان در خطر محکومیت به اعدام عدام‌ها: نقض حق زندگی دستگیری‌ها ‏ زندانیان سیاسی: ناپدیدشده‌گان …

%d Bloggern gefällt das: