اخبار زندان

زندانی سیاسی آزاد باید گردد
اخبار زندان
1

 

زندانیان سیاسی گمنام را هم دریابیم

شبنامه تلاش دارد اخبار مهم و به روز زندانیان سیاسی ایران را به سمع و نظر شما عزیزان برساند

  نامه مریم اکبری منفردبه قاضی صلواتی: آن کسی که در مقام بخشیدن و عفو دادن است من و هموطنانم هستیم

جامعه ایران در حال و هوای انقلاب بود و طلیعه ی اولین نوروز پس از انقلاب پدیدار می شد و خلافت اسلامی در تلاش بود که ماهیت استبدادی خود را زیر پرده دموکراسی پنهان کند( رفراندوم برای جمهوری اسلامی) و ارزشهای ضد تاریخی و ضد انسانی خود از زیر این پرده غوطه ورسازد. پس از آن بود که روزهای سیاه یکی پس از دیگری ظاهر شد.

در تاریخ زندگی ملتها حوادثی وجود دارد که تاثیر و ماهیت آنها گاه تا نسلها بعد امتداد می یابد. وقایع دهه ی شصت ، جنگ هشت ساله ایران و عراق، سربازهای یک بار مصرف، دانش آموزان یکبار مصرف میدانهای مین، اعدام رشیدترین فرزندان ایران نخستین ارمغان جمهوری اسلامی برای مردم ایران بود. در کنارجانها و سالهایی که از بین می رفت، زیر ساختهای جامعه هم در سراشیب انهدام سریع قرار گرفته بود، فاجعه ای که دهه ها پس از پایان جنگ هنوز هم عوارض ناشی از آن قابل لمس است.

دیوار اختناق و سرکوب هر روز بیش از پیش نمایان می گردید و ماهیت توتالیتر جمهوری اسلامی که همواره سعی می کرد تمامی هستی جامعه را به تملک خودش در بیاورد آشکارتر میگشت.در آن محیط تاریک که کمترین روزنه ای از آزادی و عدالت دیده نمی شد نسلی پیشتاز،نسلی که به تملک در آوردنی نبود ماهیت ضد انسانی و قرون وسطایی این حاکمیت را برملا ساخت. سلام بر شهیدان راه آزادی، شهیدان دهه ی شصت، شهیدان قتل عام ۶۷ که بذرهای اعتراض و مقاومت را در جامعه ایران فشاندند و چنان رستاخیز عظیمی برپا کردند که دنیا در مقابل عظمت آن سر فرود می آورد.
کشتار جمعی ۶۷ و پنهان کردن مزارها، مخفی کردن اسامی شهیدان. از سال ۵۹ زندانها و اتاقهای بازجویی با منطق انکار وجود قربانی تداوم و دوام یافته و در بیرون از زندانها نیز مقلدان رژیم این منطق را پرورش دادند تا جایی که وزیر امور خارجه دولت اعتدالی محمدجوادظریف وجود زندانی سیاسی و عقیدتی را در ایران انکار می‏‎کند، اما جنبش دادخواهی آن را به چالش کشید.

کشتار جمعی۶۷ بنیانی شد برای برقراری یک نظام اعدام و چرخه ی بی وقفه ی اعدام و اجرای آن تا به امروز؛ جمهوری اسلامی جز قتل و غارت و خون ریزی هیچ چیز برای ایران و ایرانی به ارمغان نیاورد؛ به یغما بردن ثروت ها و منابع کشور، بانک های ورشکسته، صندوق های بازنشستگی ورشکسته، سفره های خالی مردم، اقتصاد فلج شده کشور، انشقاق و شکاف موجود میان عوامل ساختار حاکمکه با گسست قراردادها و مناسبات تضادها عمیق تر می گردد.

در بحبوحه ی این همه افلاس و بدبختی که آغاز پایان خود را احساس کرده اند می خواهند با دریچه ی عفو سرپوش بگذارند به این همه سال ظلم و با فریب عفو پاک کنند آنچه را بر ملت ایران روا داشته اند.

آنچه در این مکتوب خلاصه مطرح کردم در جواب ابوالقاسم صلواتی بود که در آخرین مراجعه همسرم به ایشان گفته بود :”پیگیری می کند ببیند نام اش در لیست عفو است یا نه”
پر غرور و شعله ور با دلی سرشار از نشاط بعد از ۹سال زندانی که تک تک لحظه هایش را به آغوش می کشم نه تنها دادخواه خون خواهر و برادرانم می باشم، نه تنها دادخواه تمام زندگی ام که از من به یغما بردید می‎باشم، بلکه دادخواه ۹ سال زندگی کودکانم که از آنها دریغ داشتید و لحظه های کودکانه شان را به یغما بردید نیز هستم و خواهم بود. پس آن کس که در مقام بخشیدن و عفو دادن است من و هم وطنان همیشه در زنجیر هستیم.

با تمامی عشق و ایمانم، گرمترین درودهای خود را به شهدای راه آزادی ، شهدای قیام دی ماه آن گواهان صدق و فدا و پایداری تقدیم می‎کنم.
مریم اکبری منفرد – اوین-بهار۱۳۹۷

 

 

 

Ein Kommentar

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

@schabname اعدام و شکنجه را در ایران متوقف کنید
اخبار زندان
هم‌پیوندی «نه به اعدام» و پیکار علیه «عادی‌سازی مرگ» ـ

هم‌پیوندی «نه به اعدام» و پیکار علیه «عادی‌سازی مرگ» ـ به‌بهانه‌ی سالگرد برپایی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»ـ بی‌نام – ۳ بهمن ۱۴۰۳ همه می‌دانند که ماشین کشتار دولت اسراییل طی حدود پانزده ماه (از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ تا میانه‌ی ژانویه‌ی ۲۰۲۵) جان بیش از ۴۷ هزار نفر را گرفته …

رفیق کبیر فدایی، علی اکبر (فریدون) جعفری
ایران
برگی از تاریخ – زندگی و تجربیات سعید یوسف: بخش چهارم؛ پس از زندان شاه تا قیام بهمن

در بخش چهارم، سعید یوسف به پرسش‌های یسنا احمدی درباره شرایط زندگی و فعالیت‌هایش پس از زندان شاه در سال ۱۳۵۳ تا مقطع از قیام بهمن ۱۳۵۷ پاسخ می‌دهد. برخی نکاتی که در این بخش به آن پرداخته شده است:ـ
ـ • تلاش برای „عادی سازی“ زندگی پس از زندان
ـ • تماس‌های تابستان و پائیز ۱۳۵۳ تا بهار ۱۳۵۴ با رفیق عباس هاشمی (هاشم) و سپس با رفیق علی اکبر (فریدون) جعفری که در اثر شهادت رفیق علی اکبر جعفری قطع شد
ـ • سفر به آلمان و تماس با فعالین کنفدراسیون و آشنایی با نظرات گروه ستاره که بعدها به عنوان وحدت کمونیستی در ایران فعالیت کردند
ـ • رابطه و همکاری با تحریریه نشریه کار و نیز کانون نویسندگان ایران

مصاحبه با عباس هاشمی
ایران
1
برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: پاره دوم: پیوستن به فعالیت‌های سیاسی و انقلابی

شبنامه: در دوران اولیه فعالیت چه چالش‌ها و موفقیت‌هایی را تجربه کردید؟
ع هاشمی: هنوز چیزی نگذشته بود که ضربات سراسری ۵۴ آمد و تجربه‌ی تلخی بود، ضرورت حیاتی و هم علاقه‌ی شخصی خودم این بود که کار اساسی ما باید متوجه؛ آگاهی رسانی و جلب و سازماندهی کارگران باشد. به‌همین خاطر، بعد از دوره‌ای کار نزدیک، با رفقای با تجربه‌ای مثل نسترن آل آقا و بهزاد امیری دوان، به کارخانه رفتم و بعد هم طولی نکشید، ضربات مهلک ۸ تیر آمد و بیچاره شدیم!

شبنامه: آیا این دوره از فعالیت درون کارخانه‌ها با پیشنهاد رفیق جزنی از زندان در مورد „پای دوم“ و تبدیل سازمان از یک سازمان مخفی و مسلح به یک سازمان مخفی و مسلح با پایگاه توده‌ای و کارگری هم زمان بود؟
ع هاشمی: مسئله ساختن «پایگاه توده‌ای» همیشه در سازمان مطرح بوده، اما آنچه رفیق بیژن در مورد «پای دوم جنبش» مطرح کرد، طول کشید تا رسما و علنا به صورت برنامه‌ی کار ما مطرح شود.

%d Bloggern gefällt das: