در معرفی ، بزرگداشت و احترام یک روشنفکر
گرچه اکنون «یووال نواح هراری» چهره ای شناخته شده در سطح جهان است اما نشریات و رسانه های فارسی زبان در خارج از کشور – بر خلاف داخل که فورا کتابهایش ترجمه شد ، بسیار اندک به او پرداخته اند .ـ
یووال نواح هراری اهل اسرائیل و استاد تاریخ در اورشلیم است گرچه او با ۴۲ سال سن متفکری جوان شناخته ميشود اما انگار دراعصار طولانی عمربشر زیسته و به دقت آنرا کاویده ، او تاملاتش را از این سفر طولانی در تاریخ عمر بشر برای ما شیرین و دلنشین تعریف میکند اما نه آنگونه که برخى چونان لالایی تحریر کرده اند ، او از توهمات دیرینه ی بشر و از نقش و تاریخ دین و دولت وهنر و پول و توسعه ی صنعتی و بالاخره از خطری خبرمان میکند که هم اکنون چنگالهایش را به جان ماانداخته است و بشر اگر آنرا مهار نکند انسانیت بزودی نابود خواهد شد و آنچه از پس آن در قامت اقلیتی ویژه پدید خواهد آمد و او آنرا اقلیت کوچکی از ابرانسان هاى نیمه مصنوعی یا «انسان-خدا» مینامد، عمرش دیر نمیپاید، چرا که بنیاد آن بر هوش استوار است و هوش فاقد ادراک است بهمین جهت احساس مسئولیت نخواهد داشت و در رقابتی بی سابقه که منطقا بین صاحبان هوش آغاز میشود محکوم به نابودی ست . او البته به احتمال بر آمد جنبش های عظیم بر پوزه ی اين فرايند اشاره ای نمیکند و شاید بهمین سبب در نقد او برخی میگویند «کتب او حالتی رمان گونه دارد ، » یا «هراری آدمی سیاسی نیست و به سیاست کاری ندارد ؛ روایت خودش را از تاریخ بیان میکند »ـ
در اینکه زبان و روایت هراری متفاوت از پیشینیان است تردیدی نیست اما بنظر ميرسد این روایت و زبان او تنها شکل موثری ست که قادر است در مقیاسی میلیونی گوش ها را بشنیدن حقیقت وادارد و تاملات جدی اش را با کسانی که باید در مقابل این خطر بایستند در میان بگذارد . این نیز حقیقتی ست که او مثل بسیارانی دیگر «رهنمودسیاسی» نمیدهد اما چشم و گوش ها را به خطر بیخ گوش و پیش پایمان باز میکند ، او از هزاره ها و صده های آینده صحبت نمیکند ، از دو سه دهه ی پیش رویمان حرف میزند که تکنیک وابزار های مدرن کنونی قادرند زندگی بشر را بکلی زیر و رو کنند و انبوهی از آدمیان بیکار و بیمصرف چونان موجودات درجه ی دو به سرنوشت حیواناتی که از نظری فاقد هوش بوده اند دچار گردند و عده ای که صاحب پول کلان و قادر به ابتیاع هوش مصنوعی هستند بر آنان حکمرانی کنند !ـ
برغم اینکه مخاطبان „هرارى“ توده ی انبوه مردمان اند اما قبل از همه این پیشگام است که پیشاپيش میبایست چشم اش به این چشم انداز دهشتناک گشوده شود و از خواب برخیزد و تا دیر نشده در توضیح و ترویج و نقد هر چه بیشتر ایده های او ، به بالا بردن آگاهی مردم از این خطرکمک کندـ
خوشبختانه کتابهای او در ایران ، حتی گاه توسط چند مترجم به فارسی برگردانده شده است :ـ
ـ انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر، نوشتهٔ یووال نوح هراری. ترجمهٔ نیک گرگین. نشر نو، ۱۳۹۶
ـ ساپی ینس: گشت و گذاری در تاریخ بشر، نوشتهٔ یووال نوح حراری. ترجمهٔ محسن مینوخرد. نشر چشمه، ۱۳۹۶
ـ انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده، نوشتهٔ یووال نوح هراری. ترجمهٔ زهرا عالی. نشر نو، ۱۳۹۷
ـ احساس خشنودی، نوشتهٔ یووال نوح هراری. ترجمهٔ آرش حسینیان. میترا پرند. نشر تلنگر، ۱۳۹۵
ـ بزرگترین شیادی تاریخ، نوشتهٔ یووال نوح هراری. ترجمهٔ زهرا سلیمانیان. نشر تلنگر، ۱۳۹۶
ـ پول، نوشتهٔ یووال نوح هراری. ترجمهٔ مهدی نمازیان. نشر نون، ۱۳۹۸
ـ ۲۱ درس برای قرن ۲۱ ( ضمیمه )
„
تا کنون از هراری چندین دعوت تلویزیونی از طرف تريبونها و ژورنالیستهای معروف جهان و چند شخصیت نیز بعمل آمده و گفتگوهای ویژه ی او در رسانه های جهانى منعکس شده و در فضای مجازی موجود است و تعدادى از آن به فارسى ترجمه شده است که لینک برخی را ضمیمه میکنم
هراری در گفتگوهایش نشان میدهد که انسان اهل مطالعه ی عمیق و صاحب دانش وسیع و انسانی مسئول وهمه جانبه است اما آنچه که اساسا هراری را از بسیاری از اساتید و تاریخدانان و روشنفکران فراوان این زمانه متمایز میکند نگاه ، نقد بنیادی ، حساسيت ، زبان ساده و مخصوص ، و افق دید اوست . „هراری“ بر خلاف تاريخنويسان كهن و حتى برخى كه خود را به “ مكتب تاريخنگارى معاصر “ منتسب میکنند ، منتظر سپری شدن فصول تاریخی نمینشیند تا بر آن حاشیه بنگارد . او به متن میرود به آینده و فرایندهای تاریخ طی شده و از سرگذشت به سرنوشت بشر گذر میکند و نقدهایی جدی به توسعه ی غیر مسئولانه ی ابزار مدرن و بطور مشخص «هوش مصنوعی» و بيوتكنولوژى “ در ژنتیک دارد که بر تاریخ و سرنوشت بشر چنگ انداخته و عنقريب بر آن مسلط میشود ؛ او صحبت از آینده ای نزدیک میکند که فرایند این توسعه ی صنعتی در انفورماتیک و ژنتيك به تجزیه ی „هوش“ از „ادراک“ منجر میشود و ابزار هاى هوشمندی كه در مالكيت عده اى معدود است ، بشر را به مشتی خدايگان و انبوهی بندگان بدل میکند : بدينگونه كه اگر به یاری پول فراوان صاحب هوش فوق العاده شوی در جایگاهی ویژه و بر فراز سر بندگان قرار میگیری و فرمانروایی میکنی * و هم قادر میشوی به یمن این توسعه ی علمیِ ژنتیک و پول حتی چندین دهه بیشتر از دیگران به زندگی ات ادامه دهی. „هراری“ در بحث قابل توجه ديگرى درباره ى ريشه هاى فاشيزم و اينكه چقدر ساده ميتوان انبوهى از آدميان را با ايجاد توهمات و تحميقى خوشايند به صفوف فاشيزم كشاند، هشدار ميدهد . „هرارى“ گرچه خود از تبار نخبگان و به لحاظ ذهنی صاحب „هوش“ فوق العاده است اما بدليل „درك“ اش از جهان ، خودش را با اکثریت قربانیان چنین فرایندی كه حيوانات را هم شامل ميشود هم سرنوشت میداند و برای همین آژیر خطر را بصدا در می آورد که تا دیر نشده باید کاری کرد . او در اينجا هم نگاهی متفاوت دارد ؛ او برغم موضع متفاوت اش با منتقدین و انقلابیون کلاسیک و تصوری که در متحول کردن لیبرالیسم حاکم دارد به مداخله ى آگاهانه و مسئولانه ى انسان ها تاکید مینماید و آشكارا گردانندگان سياسى را در مقياس بين المللى مشتى بى مسئوليت و منفعت طلب ميداند كه فقط جيب و نوك دماغشان را ميبينند. او از منتقدین رژیم سیاسی اسراییل نیز هست
دیگر ویژگی این روشنفکر نمونه زبان اوست که بسیار ساده و قابل فهم ملاحظاتش را برای همه میگوید و از طنز و هزلی معتدل بهره دارد این نشان میدهد که هراری برغم بهره مندى اش از دانش و هوش با الیت ( دسته ی ویژه نخبگان ) فاصله گرفته و نگاه و توجهش بجای بالا و دستگاه و قدرت به مردمان است و درد مشترکی را فریاد میکند بى آنكه به عاميگرايى بغلتد .
تجربه نشان داده است که قدرت سياسى حاكم با جايزه دادن ها به برخى متفكرين و همجنين رسانه های عمومی بویژه فراگیرترها با دعوت از شخصیت های اپوزیسیون و منتقدین جدی در لإبلاى مدعوين ثابت خود و روشنفکران دستگاهی و گفتگوهای «روشنگرانه» و «متمدنانه» با آنان ، بینندگان و شنوندگان خود را دچار همسان پندارى كرده و ميكوشند از آنان جهره اى „خودى“ ساخته و از تبار روشنفكران دستگاهى که بر جنایات چشم فرو میبندند به حساب آيند. چیزی که نصیب هراری هم شده است ، البته در اين برهه از بحران سرمايدارى که بويژه آمريكا يكه تازى ميكند و انگلستان بر جدايى از اروپا تاكيد دارد ، دادن جوائز و استقبال وسیع از مباحثات هرارى قابل فهم است ؛ چون در بهم زدن تعادل به نفع تعقل اروپايى و تقويت مشى سياسى آنان در مقابل مشی تهاجمی آمریکا میتواند بسيار مؤثر باشد و از آن بهره بردارى سیاسی و موقت كنند . فكر و نقد هرارى اما به ريشه ى بحران دست برده است و به تغييرى بنيانى-انسانى و به مشارکت مردمان در این نبرد باور دارد .ـ
دو نكته ى کوچک ديگركه هرارى را باز هم با ديگر روشنفكران متمايز ميكند ، يكى ويژگى و برخورد او با همجنسگرايى خود اوست كه نه تنها از طرح آن ابايى ندارد كه آنرا بصورت بسيار واضح و مشخصى بيان ميكند ؛ يعنى او به زبان مى آورد كه همسر مرد دارد و خودش میتواند خصوصیت «زن» و زنانگی داشته باشد !ـ
اما براستى چنين متفكرى كه قطعا از حقوق فردى و جايگاه مسائل شخصى آگاه است و ميداند كه زندگی شخصی آدمها به كسى ربطى ندارد ، چرا اين ويژگى شخصی خودش را با شنوندگان و خوانندگانش در ميان ميگذارد ؟!ـ
من گمان میکنم افزون بر صميميت ، هراری حرفهايش را سنجيده طرح میکند ؛ او ميخواهد خودش را آنطور كه هست معرفى كند ؛ انسانی از طراز نو و بدون پیشداوری و فارغ از نوع جنسیت . او نه تنها از اين ويژگى كه هنوز براى بسيارى حتى برخی اساتيد و متفكرين ایرانی تابو و “ عجيب وغريب“ است سرافكنده نيست بلكه به نظر ميرسد با سر افرازى به هويت جنسى اش اشاره دارد ؛ شاید او با برجسته کردن جنبه ی زنانگی و حس „مادر“ ی اش میخواهد كه ما بفهميم نگرانى ها و حساسيتهاى او نسبت به سرنوشت بشر از این ویژگی او و چنين حساسیتی نیز مایه میگیرد ؟!ـ
نكته ى دوم در ويژكى هاى شخصى او ؛ ورزش „يوگا“ ست كه منظما و روزانه دو ساعت آنرا انجام ميدهد . اين ورزش امر عجيبى نيست و احتیاجی به توضیح ندارد ،اما برخورد خود او با اين ورزش جالب است : او ميگويد زندگی کردن دشوار است و من آدم ضعيفى هستم و احتياج دارم كه بنيه ام را تقويت كنم ! شايد تنها متفكرى كه به اين وسعت و عمق از دانش رسيده ، ميتواند چنين راحت از داشتن ضعف و مشكل زندگى کردن در این کهنه دنیای بردگی اما به ظاهر مدرن چنين واقع بينانه حرف بزند و استادی و دانش و هوش اش واقع بینی اش را زایل نکرده باشد ؟ من ترديدى ندارم كه هرارى جايگاه روشنفكرى و طراز كم همتاى خودش را بخوبى ميداند ، براى همين از انتقاد به خود هراسى ندارد و بى ترديد میداند که طرح اين مسائل هم نكته اى آموزشى ست براى همه ى شنوندگان و خوانندگانش زیرا در چشم واقع بين ، قدرت و ضعف توامان وجود دارد و کسی که روی این زمین و تاریخ خونبارش گام برمیدارد و بر آن تامل کرده و فاجعه را میبیند و احساس انسانی اش را هنوز از دست نداده است ،در هر مقام نمیتواند راحت و بی خیال زندگی کند و از کنار باتلاق و گندزار و خطر جدی آن بیتفاوت بگذرد .ـ
عباس هاشمی
ـ ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۹
………………
ـ ۱- امروزه تكنولوژى تا آنجا پيشرفته كه قادر است مغز رباط هاى همه چيزدان را با مغز آدم همه چیز ندان پيوند دهد گرچه این پیوند عملی شده اما برای تعبیه ی آن در بدن انسان مشكلی تكنيكى وجود دارد و آن حجم نامناسب اين حافظه در حال حاضر است كه چيزي حدود حجم يك تلفن دستي ست و عملا نميتواند در جاى مناسب يعنى زير پوست گردن و پشت گوش انسان جاسازى شود تا نمونه ی خداى فیزیکی دست ساز بشر را در معرض ديد ما بگذارند ، اما „اپل“ و ديگران در كار ساختن اين ابرحافظه با حجم بسيار كوچك هستند كه بزودى و آسان بشود آنرا پشت گوش خداوندان عصر جدید نصب نمود ، البته آنها میتوانند عجالتا آنرا در سوراخى ش تعبيه کنند تا آنگاه که از «بازار هوش» بطور سریال خداوندان هوشدار ،مدل به مدل و سال به سال با هوش و دانشی بیشتر پا به عرصه ی ظهور میگذارند و انسان ها را مسحور هوش و وسعت دانش خویش میکنند ، تا آنجا که آدمیان به آدمیت خویش تردیدی جدی روا دارند و سرنوشتشان را به چنین خداوندان چاردست و پای بلبل زبان و در عین حال گوزنده بسپارند !ـ
لينك ها : ـ
دانلود کتاب: ۲۱ درس برای قرن ۲۱ نوشته یووال نوح هراری
یووال نوح هراری، مولف کتابهای انسان خردمند و ۲۱ درس برای قرن بیست و یکم: به عبارت دیگرBBC Persian • 70 k vues25:16
YouTube · euronews (به زبان فارسی)AperçuAperçu8:57گفتگو با یووال نوح هراری، نویسندۀ کتاب «۲۱ درس برای قرن ۲۱»…15 mai 2019
Gefällt mir:
Gefällt mir Wird geladen...
Ähnliche Beiträge
Keine Kommentare