به یاد ویکتور خارا، سعید یوسف

ویکتور خارا
شعر و سرود

به یاد ویکتور خارا

(که در ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۳ پس از کودتای پینوشه چنان فجیع به قتل رسید)

به یادِ خارا فکرم به سوی شیلی رفت
و شد پرنده و راهی به این طویلی رفت

و چشم، گشت به دنبالِ آن دو دستِ عزیز
قلم به جانبِ اشعارِ زخم و زیلی رفت

چو خواند خارا از «حقِّ زیستن در صلح» *ـ
صدایِ سرخش تا آسمان نیلی رفت

و حقِّ زندگی اش، «ال دره‌ چو ده ویویر» *ـ
به شکل شعر و ترانه، به این شکیلی، رفت

امیدِ نسلی بر باد رفت و خارا هم
چگونه مفت و مسلم، خدا وکیلی، رفت

برای ماندنِ او بود اگر هزار دلیل
بدون علّت و در عینِ بی دلیلی رفت

نمادِ عشق به مردم، صدای نسلِ جوان،
به حکمِ خیره سرانی بدان رذیلی رفت

همین نه او، که بسا شاعرِ به خون خفته،ـ
که با تمامِ بزرگیّ و بی بدیلی رفت:ـ

چها به خارا، لورکا، سعید سلطانپور،ـ
چها به ایران، اسپانیا و شیلی رفت

ـ* «حق زیستن در صلح»ـ

(el derecho de vivir en paz)

از محبوبترین آلبومهای ویکتور خارا، شاعر و ترانه سرا، است که در آن، در ترانه ای به همین نام، از مبارزات خلق ویتنام حمایت می کند.ـ

سعید یوسف

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

Uncategorized
من اگر ما نشوم؛شعر: حمید مصدق ،موسیقی آواز: بردیا

بردیا“ جوانی ایرانی است که در سوئد زندگی می‌کند. او برای شعر معروف „حمید مصدق“ آهنگ ساخته و در همراهی با خیزش انقلابی ایران، اجرا کرده است. با من اکنونچه نشستن‌ها، خاموشی‌هابا تو اکنونچه فراموشی‌هاستچه کسی می‌خواهدمن و تو ما نشویمخانه‌اش ویران بادمن اگر ما نشوم، تنهایمتو اگر ما نشوی، …

شعر و سرود
باز گردیم؟ (شعری و اشاره ای از سعید یوسف)

از طریق رفیق حماد باخبر شدم که نوشته ای از من دربارۀ پویان و بویژه چند سطر شعر سرودۀ من در آغاز آن نوشته در جاهائی بدون ذکر نام نویسنده و سراینده نقل می‌شود. البته اگر نقل از نشریهٔ کار باشد، که فاقد نام من بوده، عذرش موجه است. بهر …

%d Bloggern gefällt das: