آن که باد می کارد، توفان درو می کند

کارگر زندانی، زندانی سیاسی، آزاد باید گردد
اطلاعیه
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
زندانی سیاسی آزاد باید گردد

-اطلاعیه گفتگوهای زندان در باره دستگیری و شکنجه و آزار کارگران و مدافعین آن ها-

امنیتی کردن مبارزات کارگران و زحمتکشان برای دستیابی به خواسته‌های به حقشان، از جمله ترفند‌هایی است که جمهوری ‌‏اسلامی ‏برای ایجاد رعب و وحشت جامعه در پیش گرفته است. شیوه‌ای که از همان ابتدای به قدرت رسیدن جمهوری ‌‏اسلامی ‏توسط دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی در مقابل هرگونه مخالفت و اعتراض، در فضای سیاسی و اجتماعی جامعه ایران ‌‏اعمال گردید.‎

به بند کشیدند، شکنجه کردند، چوبه های دار به پا داشتند و کرامت انسانی ‌‏را لگدکوب کردند و این در حالی است که ‏جامعه جهانی گوی سبقت را در سکوت و چشم‌پوشی و بستن قراردادهای سودجویانه، به منظور دستیابی به منافع ‏حقیرشان از هم می‌ ربایندد. ‏

‏ سران جمهوری اسلامی به خوبی پی برده‌اند که توفان دیگری در راه است. بذری که جنبش عظیم اجتماعی در دی ‌‏ماه ‏نود و شش کاشت با شدت یافتن اختلافات طبقاتی و زندگی رنجبار بیش از هشتاد درصد از جامعه، ریشه می‌گستراند‎.‎

خیل عظیمی از جامعه که ‏بر اساس معیارهای بین المللی زیر خط فقر زندگی می کنند، از کوچکترین شهرها و ‏شهرستانها نوای حق طلبی سر داده‌اند. در ‏جامعه ای که نئولیبرال های تازه به دوران رسیده، قدرتهای مذهبی، مافیای ‌‏اقتصادی و تجاری، سپاه، و تمامی دستگاه های اجرایی، امنیتی و ‏قضایی نظام ، در تار و پود جامعه ریشه دوانیده  و ‏حیات آن را مختل کرده‌اند.‎‎

جمهوری اسلامی نه می خواهد و نه می تواند به خواسته های بر حق کارگران جامه عمل بپوشاند. هر آن کس که ‏سرکوب‌های دهه شصت را تجربه کرده باشد، به خوبی ‌‏می داند که اینان برای حفظ قدرت و منافع‌شان، از هیچ جنایتی ‏فروگذار نخواهند کرد. ‏امروز در حالیکه ‏نیروهای مسلح، دستگاه های اطلاعاتی، قلم به دستان، فیلم سازان و هنرمندان ‏و خیل عظیمی از قشر متوسط منافع خویش را در سرکوب ‌و کتمان مبارزات رو به رشد جامعه می‌دانند و رژیم با هر ‏  شکل و صورتی از اعتراض، وحشیانه مقابله می‌کند.

مسئولیت جان و سلامت و معیشت تمامی بازداشت شدگان امروزها و فرداها برشانه رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه امنیتی و شکنجه گرانش است.‎

کارگران، زحمتکشان، دانشجویان، معلمان، بازنشستگان و زنان و مردان درد‌مندی که در محیطی سرشار از فقر و ‏فلاکت ‌‏و فقدان حقوق انسانی رنج می برید!‏

‏ وظیفه انسانی مان حکم می‌کند تا با گسترش مقاومت و مبارزه‌ای همه جانبه در مقابل هر گونه سرکوب، دستگیری و ‌‏شکنجه کارگران و تمامی مدافعین حقوق آن‌ها و آزادی تمامی زندانیان سیاسی در بند فریاد‌هایمان را رساتر کنیم. بر ‏ماست که در احقاق حقوق انسانی و مطالبات به حق اقشار معترض کوشا باشیم ‌‌و فریاد حق طلبی‌شان را پژواک.‏

زنده ماندن، آزادی و حفظ سلامت فرزندان در بند کار و زحمت تنها در گرو مبارزات پی گیر و بی وقفه ما امکان پذیر ‌‏است. ‏سکوت در برابر شکنجه گران و دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی، تنها گذاشتن زندانیان سیاسی، کارگران و زنان دستگیر شده در سیاهچال های رژیم و همراهی ضمنی با سرکوبگران است. سکوت را بشکنیم.

سرنگون باد کلیت نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

گفتگوهای زندان‏

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

مصاحبه با عباس هاشمی
ایران
برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: پاره دوم: پیوستن به فعالیت‌های سیاسی و انقلابی

شبنامه: در دوران اولیه فعالیت چه چالش‌ها و موفقیت‌هایی را تجربه کردید؟
ع هاشمی: هنوز چیزی نگذشته بود که ضربات سراسری ۵۴ آمد و تجربه‌ی تلخی بود، ضرورت حیاتی و هم علاقه‌ی شخصی خودم این بود که کار اساسی ما باید متوجه؛ آگاهی رسانی و جلب و سازماندهی کارگران باشد. به‌همین خاطر، بعد از دوره‌ای کار نزدیک، با رفقای با تجربه‌ای مثل نسترن آل آقا و بهزاد امیری دوان، به کارخانه رفتم و بعد هم طولی نکشید، ضربات مهلک ۸ تیر آمد و بیچاره شدیم!

شبنامه: آیا این دوره از فعالیت درون کارخانه‌ها با پیشنهاد رفیق جزنی از زندان در مورد „پای دوم“ و تبدیل سازمان از یک سازمان مخفی و مسلح به یک سازمان مخفی و مسلح با پایگاه توده‌ای و کارگری هم زمان بود؟
ع هاشمی: مسئله ساختن «پایگاه توده‌ای» همیشه در سازمان مطرح بوده، اما آنچه رفیق بیژن در مورد «پای دوم جنبش» مطرح کرد، طول کشید تا رسما و علنا به صورت برنامه‌ی کار ما مطرح شود.

مصاحبه با عباس هاشمی
ایران
1
برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: بخش نخست؛ شکل‌گیری شخصیت فردی

ع هاشمی: من متولد میدان شهرداری مشهد (مجسمه) هستم که خیلی زود به احمد آباد، محله‌ای جدید و نو بنیاد، با باغی بزرگ، نقل مکان کردیم، که آن‌موقع ییلاقی بود و هنوز قلعه‌ی «احمد آباد» در آنجا وجود داشت و در نزدیکی آن دبستان ما قرار داشت که اسم‌اش «کاتب پور» بود. خانواده‌ی من چندان سیاسی نبودند، پدرم اما به‌طور منظم یعنی هر شب به رادیوهای خارجی فارسی زبان گوش می‌داد و چون ممنوع بود، در اطاق‌اش را می‌بست و با مخفی کاری به آن‌ها گوش می‌کرد که کنجکاوی مرا بر می‌انگیخت.
البته پدرم از نظر سیاسی با اینکه ضد شاه بود، کلاً آدم محافظه کاری محسوب می‌شد.
و من همیشه او را به عنوان آدمی بورژوا مسلک و محافظه کار ارزیابی می‌کردم و محافظه کاری سیاسی‌اش را با ترسویی مترادف میدیدم، اما بعدا چیزهایی از او دیدم که برایم غریب و آموزنده بود: چه هنگامی که زندان افتاده بودم، در مقابل سرزنش رقبای تجاری‌اش،( که شنیده ایم پسر ات زندان است؟!) به من افتخار می‌کرده،( = پسرم دزدی نکرده! با شاه در افتاده!)

اخبار زندان
گزارش مبارزه برای آزادی ـ ۷۱‏‏۲۲ فرورین ۱۴۰۳ – ۱۰ آوریل ‌۲۰۲۴‏

گزارش مبارزه برای آزادی ـ ۷۱‏ ‏۲۲ فرورین ۱۴۰۳ – ۱۰ آوریل ‌۲۰۲۴‏ در این شماره:‏ برخی از جنایت‌های اخیر آمار حداقلی جنایت‌های رژیم از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون کشته‌های راه آزادی ‏ زندانیان سیاسی و معترضان در خطر محکومیت به اعدام عدام‌ها: نقض حق زندگی دستگیری‌ها ‏ زندانیان سیاسی: ناپدیدشده‌گان …

%d Bloggern gefällt das: