برتولت برشت: در ستایش فراموشی (۱۹۳۸)، ترجمه ی سعید یوسف (۱۳۶۱)ـ

برتولت برشت
شعر و سرود

برتولت برشت: در ستایش فراموشی (۱۹۳۸)، ترجمه ی سعید یوسف (۱۳۶۱)ـ

برتولت برشت (۱۹۵۶-۱۸۹۸) دوازده شعر دارد در ستایش‏ چیزهای مختلف، از ستایش‏ كمونیسم و دیالكتیك گرفته تا ستایش‏ شك و غیره؛ «در ستایش فراموشی» یکی از این اشعارست که برشت در حوالی سال ۱۹۳۸ نوشته اما سالها پس از مرگش منتشر شده است. در میان ترجمه های منظوم من از حدودا ۱۲۰ شعرِ برشت که در سال ۱۳۶۴ چاپ شدند (سرودهای ستایش و اشعار دیگر، نشر خاوران، پاریس) این شعر هم آمده است:ـ

در ستایش‏ فراموشی

وه چه خوب است فراموشی!ـ

گر نمی بود فراموشی، فرزند چگونه

می توانست كه دل بركَنَد از مادر خویش‏؟ـ

مادری شیر به او داده، توان داده به اعضایش‏ و اركانش‏

و سپس‏ كرده دریغ از او آن را، كه كند

امتحانش‏.ـ

یا كه شاگرد چگونه دل برمی كَنْد

از معلّم، كه به او دانش‏ را داشته ارزانی؟ـ

بعد از آن آموزشها، دیگر،ـ

خواهد افتاد به راه، امّا، شاگرد به آسانی.ـ

ساكنان نو

ـ.         در خانه ی كهنه

ـ.                           منزل كردند.ـ

ساكنان قبلی

ـ.             ــ آنها كه

ساختند اینجا را ــ

.                     گر كه هنوز اینجا بودند مقیم

تنگ می شد جا، كوچك می شد خانه ی جادارِ قدیم.ـ

می كند گرم بخاری، امّا آن را

چه كسی ساخت؟ نمی دانیم اكنون دیگر.ـ

آن كه خیش اش‏ می بینی در دست

بوئی از نانِ اربابیِ مطبوع نبرده ست خود، از آن او را نیست خبر.ـ

پس‏، نمی كرد فراموش‏ اگر

شبِ ظلمانی را انسان، با هر اثرِ پایش‏ و هرگونه اثر،ـ

می توانست چگونه برخیزد باز از خواب به هنگام سحر؟ـ

آن كه شش‏ بار به خاكش‏ افكندند و لگدمالش‏ كردند، چگونه

می توانست برای بارِ هفتم برخیزد باز؟ـ

بزند شخم زمینی را پر صخره و سخت و بدهد تن به خطر

بكند پرواز

هم بر اوجِ فلك، آن اوجِ پر از هول و تكان؟ـ

هست، پس‏، در ضعفِ حافظه، قدرت:ـ

می دهد نیرو این ضعف به انسان.ـ

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

Uncategorized
من اگر ما نشوم؛شعر: حمید مصدق ،موسیقی آواز: بردیا

بردیا“ جوانی ایرانی است که در سوئد زندگی می‌کند. او برای شعر معروف „حمید مصدق“ آهنگ ساخته و در همراهی با خیزش انقلابی ایران، اجرا کرده است. با من اکنونچه نشستن‌ها، خاموشی‌هابا تو اکنونچه فراموشی‌هاستچه کسی می‌خواهدمن و تو ما نشویمخانه‌اش ویران بادمن اگر ما نشوم، تنهایمتو اگر ما نشوی، …

شعر و سرود
باز گردیم؟ (شعری و اشاره ای از سعید یوسف)

از طریق رفیق حماد باخبر شدم که نوشته ای از من دربارۀ پویان و بویژه چند سطر شعر سرودۀ من در آغاز آن نوشته در جاهائی بدون ذکر نام نویسنده و سراینده نقل می‌شود. البته اگر نقل از نشریهٔ کار باشد، که فاقد نام من بوده، عذرش موجه است. بهر …

%d Bloggern gefällt das: