تاریخ معاصر ایران، بهویژه با دگرگونیهای شتابزده و پیچیده نیم قرن اخیر، با کاستیهای قابل توجهی در زمینه مستندسازی روبروست. بسیاری از رویدادها و تجربههای مهم به دلیل عدم ثبت دقیق، دسترسی نداشتن به منابع و مآخذ معتبر و یا توجه ناکافی به جزئیات، به مرور زمان در ابهام فرو …
شبنامه: در دوران اولیه فعالیت چه چالشها و موفقیتهایی را تجربه کردید؟
ع هاشمی: هنوز چیزی نگذشته بود که ضربات سراسری ۵۴ آمد و تجربهی تلخی بود، ضرورت حیاتی و هم علاقهی شخصی خودم این بود که کار اساسی ما باید متوجه؛ آگاهی رسانی و جلب و سازماندهی کارگران باشد. بههمین خاطر، بعد از دورهای کار نزدیک، با رفقای با تجربهای مثل نسترن آل آقا و بهزاد امیری دوان، به کارخانه رفتم و بعد هم طولی نکشید، ضربات مهلک ۸ تیر آمد و بیچاره شدیم!
شبنامه: آیا این دوره از فعالیت درون کارخانهها با پیشنهاد رفیق جزنی از زندان در مورد „پای دوم“ و تبدیل سازمان از یک سازمان مخفی و مسلح به یک سازمان مخفی و مسلح با پایگاه تودهای و کارگری هم زمان بود؟
ع هاشمی: مسئله ساختن «پایگاه تودهای» همیشه در سازمان مطرح بوده، اما آنچه رفیق بیژن در مورد «پای دوم جنبش» مطرح کرد، طول کشید تا رسما و علنا به صورت برنامهی کار ما مطرح شود.
ع هاشمی: من متولد میدان شهرداری مشهد (مجسمه) هستم که خیلی زود به احمد آباد، محلهای جدید و نو بنیاد، با باغی بزرگ، نقل مکان کردیم، که آنموقع ییلاقی بود و هنوز قلعهی «احمد آباد» در آنجا وجود داشت و در نزدیکی آن دبستان ما قرار داشت که اسماش «کاتب پور» بود. خانوادهی من چندان سیاسی نبودند، پدرم اما بهطور منظم یعنی هر شب به رادیوهای خارجی فارسی زبان گوش میداد و چون ممنوع بود، در اطاقاش را میبست و با مخفی کاری به آنها گوش میکرد که کنجکاوی مرا بر میانگیخت.
البته پدرم از نظر سیاسی با اینکه ضد شاه بود، کلاً آدم محافظه کاری محسوب میشد.
و من همیشه او را به عنوان آدمی بورژوا مسلک و محافظه کار ارزیابی میکردم و محافظه کاری سیاسیاش را با ترسویی مترادف میدیدم، اما بعدا چیزهایی از او دیدم که برایم غریب و آموزنده بود: چه هنگامی که زندان افتاده بودم، در مقابل سرزنش رقبای تجاریاش،( که شنیده ایم پسر ات زندان است؟!) به من افتخار میکرده،( = پسرم دزدی نکرده! با شاه در افتاده!)
تلاشها برای پاسخ به درازدستیها، پرخاشگریها و چنگودندان نشان دادنهای ساواکیها و شاهاللهیها، بختها و کرانههای نوینی را در دورهی کنونی به جنبش دادخواهی ارزانی داشته است. این، اما، فقط یک امکان پیشرفت و گسترش جنبش دادخواهی است که با شکیبایی و پیگیریِ همیشگی میتواند آرامآرام به بار بنشیند. همکاری در جنبش فرانسلی دادخواهی از حکومت پیشین تا تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، زمینهای واقعی برای فایق آمدن بر گسست تجربی نسلهای مختلف سرکوبشدگان و ستمدیدگان را فراهم میآورد. «درد مشترک»، لاجرم منتهی به همدلی و اهداف مشترک نمیشود، باید برای دستیابی به اهداف مشترک، آگاهانه وارد تبادلنظر و گفتگو با یکدیگر شد. مطمئناً سالها نداشتن گفتگوی کافی، روشن و سیستماتیک در میان مبارزین و کنشگران، موجبی برای پیشداوریها و انگاشتههای کلیشهای برخی از افراد و یا جمعها خواهد بود.
گفتگوی علی نديمی با يوسف اردلان و محمد شالگونی (بخش نخست) هماندیشی چپ: زندان شاهنشاهی و شکنجههای ساواک – ۱ گفتوگوی علی ندیمی با یوسف اردلان و محمدرضا شالگونی گستردهترین حرکت مردم ایران در ۴۴ سال گذشته علیه جمهوری اسلامی، یعنی خیزش «زن زندگی آزادی» در ایران از شهریور ۱۴۰۱ بهاین …
در بیستوسومین سالگرد درگذشت احمد شاملو، یاد شاعر بزرگ آزادی را گرامی میداریم. „در خلوت روشن با تو گریستهامبرای خاطر زندگانو در گورستان تاریک با تو خواندهامزیباترین سرودها رازیرا که مردگان این سالعاشقترین زندگان بودند.“ بیستوسه سال از درگذشت احمد شاملو (الف. بامداد) شاعر بزرگ آزادی میگذرد. شاملو شاعری آگاه …
سلام شکستگان سالهای سیاه
تشنگان آزادی
در قسمت دوم رادیو دادخواهی با عنوان „آرشیوهای قدغن“ به مستندسازی جمعی و ضرورت و نقش آن در مبارزه طبقاتی پرداخته ایم.
در میان پرچم های سه رنگ دوران سلطنت، شمشیری به دست شیر داده شده است که نمادِ همان ذوالفقارِی ست که در دستِ علی، امام اول شیعیان خون هزاران انسانِ بی گناه را ریخته است، تا اسلام پای برجا بماند و آبرویش حفظ شود. این قدرت مطلق که نمادِ آن در میان پرچم دوران سلطنتی نقش بسته، نشانی دینی ست که سلطنت مطلقهٔ شاهی را نیز به سود شاه که «ظل الله» است، به خوبی توجیه میکند. در پرچم دوران استبداد و کشتار جمهوری اسلامی نیز، شمشیر و ذوالفقار به صورتِ «لااله الا الله»، یعنی به شکل و شمایلِ همان خرچنگ اسلامی درآمده است که بر هست و نیست انسان ایرانی چنگ انداخته و در طول این چهل و چند سال با کشتارهای بی رحمانه و بی بدیل در تاریخ ایران، حاکمیت ولایت مطلقهٔ آخوند را تأمین و تضمین کرده است.
نوشته کوتاه زیر را علی اشرف درویشیان برای انتشار در جلد دوم „دگرگونی ارتباطات“ در اختیارم قرار داد. جلد اول کتاب، اجازه انتشار نیافت و بعدها در خارج از کشور به صورت دیجیتالی در دسترس خوانندگان قرار گرفت[1]. مقالات و نوشتههای جلد دوم به صورت نسخه چاپ شده، در اختیارم …