علی آتش؛ آتشین و رادیکال تا آخرین نفس!، وزیر فتحی

علی آتش و وزیر فتحی
خبر

علی آتش از فعالین کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در آمریکا و یکی از پیگیرترین و وفادارترین سوسیالیستهای جنبش چپ ایران ، درگذشت . تاریخ زندگانی اوبخشی از تاریخ جنبش چپ و تاریخ تحولات معاصر ایران بود و همپای آن پیش میرفت . در دوران جنبش مسلحانه در ایران ، او با همدلی و همراهی « مبارزه ی مسلحانه ؛ هم استراتژی ، هم تاکتیک » فدائی شهید مسعود احمد زاده را به انگلیسی برگرداند و در معرفی این جنبش و فضای فکری و اهداف مبارزاتی  آن به جهان خارج از زبان فارسی یاری رساند .

پیش از انقلاب در سفری که به همراه همسر آمریکایی اش به ایران داشت ، دستگیر و بازداشت وبازجویی و سپس آزاد شد و در بازگشت  به آمریکا فعالیتهایش را از سر گرفت . علی آتش مارکسیستی انسانگرا بود و از اینرو مدتها با مارکسیست اومانستهای آمریکا همکاری و در تشکیلات آنها فعالیت داشت . علی آتش – اگر چه طی فرایندی این همکاری و هم-فعالیتی با مارکسیست اومانیستها به جدایی انجامید – اما همچنان و همواره به مارکسیسم و سوسیالیسم از منظر انسانی مینگریست وبا آن  پیوست و اعتقاد فکری داشت و نیز از رایا دونایفسکایا – که سالها با او مراوده و مصاحبت داشت – همواره به احترام یاد می کرد .

علی آتش باور داشت و همواره می گفت : « اگر حتی یک نفرمان شدیم دو نفر ، باید خود را سازماندهی کنیم و کار جمعی و تشکیلاتی کنیم » ؛ از اینرو در سالهای پایانی عمرش به همراه رفقای دیگرش « اتحاد چپ سوسیالیستی ایرانیان» را بنیان گذاشت و همواره در این جمع حضوری بی دریغ و فعالانه داشت .

آشنایی ما با هم تقریباً از همان اوان ورودم به آمریکا شکل گرفت و بعدها منجر به ارتباطی تنگاتنگ و نزدیک گردید بطوریکه طی سه سالی که با هم مراوده و همکاری داشتیم ، هر ماه دست کم یک بار و گاه تا سه بار آخر هفته را منزل ما می آمد و از پیش از ظهر تا پاسی از نیمه شب با هم گفتگو و تبادل نظر می کردیم . در همین دوران بود که او با ذوق و علاقه ، ترجیع بند « کمون » مرا با کاری طاقت فرسا طی یک ماه و نیم به انگلیسی برگرداند . حاصل کار بنا به اذعان دو تن از صاحبنظران ایرانی و آمریکایی فوق العاده بود : روان و درست !علی آتش به هربرت مارکوزه و بویژه به هگل علاقه مند بود و هر گاه ازدیالکتیک و بویژه فلسفه ی تاریخ ِ هگل گفتگو می کردیم به شوق و وجد و هیجان می آمد . او معتقد بود که هر کس هگل را نفهمیده ، فلسفه را نفهمیده است !

دسامبر 2014 برنامه ای را در منزل ما فیلم برداری کردیم که در آن علی آتش به بحثی تحت عنوان : « خودشیفتگی» پرداخت . برخلاف تصورات موجود و معمول و دیدگاههای روانشناسان سرمایه داری ؛ او در این بحث مطرح می کرد که خود شیفتگی یا نارسیسم امری شخصی و یا خانوادگی نسیت بلکه امری اجتماعی و تاریخی ست که ضمناٌ همچون کالایی در سرمایه داری ترویج می شود . این بحث از برنامه ی تلویزیونی دریچه پخش شد و سپس در یوتیوب قرار گرفت .

علی آتش دکترای روانشناسی بالینی داشت اما برخلاف روانشناسان کارگزار منویات سرمایه داری ، او مسائل روانشناخی و بیماریهای مربوطه را از منظر نقد مناسبات اجتماعی بررسی می کرد و تجربیات او در کار در بیمارستانها و تیمارستانهای آمریکا چنین دیدگاهی را در او تقویت می بخشید . هم از اینرو و در همین راستا هنگامی که به همراه هم از طرف فعالین چپ دالاس بمناسبت اول ماه می سال 2014 جهت سخنرانی به آنجا دعوت شدیم – و بحث ام  را تحت عنوان « موانع سازمانیابی و رهایی کارگران » ارائه دادم -، علی آتش متناسب با تخصص خویش بحثی را تحت عنوان « استرس ِ فقر » مطرح کرد و طی آن این مسئله را ناشی از مناسبات سرمایه داری و معضلات بغرنجی که پیش می آورد ارزیابی نمود . علاوه بر این او همواره اشاره می کرد که اغلب بیمارانش در محیط تیمارگاه خوب می شدند و اما به محض بازگشت به جامعه ، دوباره بیماری به سراغشان باز می گشت و به وضع پیشین دچار می شدند و اینچنین بود که مداوای بی بازگشت و فراگیر را در تغییر مناسبات اجتماعی میدانست .

علی آتش جمع ها و تشکیلات های گونه گونی را تجربید ؛ تحولات فکری چندی را از سر گذراند ؛ اما چگونه گی ها و چیزهایی همواره و تغییر ناپذیر در شخصیت و منش سیاسی – اخلاقی او ماندگار بودند و از این بیت ما در غزلی خوشش می آمد که : « ما گذشتیم از خلیج نامها / غرق ِ فهم و معنی ِ دریاوشیم !» :  رادیکال ، سازش ناپذیر و پیگیر و فعال بود و همواره در سمت سوسیالیستی و چپ انقلابی قرار داشت . مرزبندی شدیدی با نیروهای بینابینی داشت و با کژی ها و در هم آمیختگی ها ی مرزبندی ها بشدت برخورد میکرد . خلق و خویی آتشین داشت و اگرچه گهگاه  ، حق با او مینمود اما در برخورد ها گا ه تا لجاجت پیش میرفت و همین منجر به سردی و آسیب دیدگی  روابط اش با دیگران می شد .  گشاده دست و فراخ دل بود و دست رفیق نیازمند در شرایط دشوار و سخت را میگرفت . شاد و شوخ و شنگ بود و مصاحبت با وی فرحبخش مینمود .

ما آموخته ایم و در آموزه های آموزگاران خویش دریافته ایم که در کار داوری در خصوص زندگانی و تاریخ آدم ها و شخصیت ها به ارزیابی آنچه کرده اند بسنده نکنیم ، بلکه به هر آن نکات منفی یی که میتوانسته اند و نکرده اند نیز بپردازیم تا ارزش شخصیت و حیاتشان را بهتر دریابیم ! :

از اینرو مقایسه کنید علی آتش – برنده ی جایزه ی روانشناسان سال 2002 ایالت ایلینوی آمریکا – را با خیل « تحلیلگر و کارشناس و روزنامه نگار و هنرمند » ِ گاه ، بی سواد و اغلب  ، بی شعور و بی شرفی را که اتراق کرده و بست نشسته در صدای آمریکا و رادیو فردا ودویچه وله و رادیو فرانسه و رادیو اسرائیل و تلویزیون من و تو و سایت  العربیه ی عربستان  ؛ به ضرب و زور دست ساخت ِ مدیایی اینچنین ، به ستاره تبدیل میشوند ! علی آتش اما با چنان مدارک و مدارج دانشی برای چنین مدیایی تره هم خرد نمیکرد!

مقایسه کنید علی آتش را با خود فروشان و آرمان فروشانی که در پیشگاه اربابان عربستان و اروپا و آمریکا یی خود صف کشیده اند و به حقوق بگیران  آنان تبدیل گشته اند و در عوض به ابواب جمعی ِ پیشبرد سیاستهای امپریالیستی و ارتجاعی آنان مبدل شده اند!  علی آتش اما ، به حقوق ناشی از کارو زحمت خویش بسنده میکرد و نه تنها این ، و نه تنها همچنانکه پیشتر یادآوری کردیم : دست رفیق را به هنگام ضرورت میگرفت ، و نه تنها در فعالیت تشکیلاتی بیشتر از سایرین هزینه میکرد که کمتر نمیکرد ؛ بلکه شخصاٌ شهادت می دهم که بارها گفت و میگفت که وصیت کرده است که آنچه از او بعنوان ماترک و دارایی باقی خواهد ماند رادر کارفعالیت سیاسی و در مسیر مبارزه برای پیشبردامر تحقق سوسیالیسم هزینه کنند .

و سر انجام اینکه : علی آتش با زیست اش ، وفاداری اش به آرمانهایش ، و با رادیکالیسم اش تاهشتاد سالگی و تا آخرین نفس ؛ بر این افسانه ی رایج خط بطلان کشید که آنانکه گام در امر اجتماعی و مبارزه انقلابی میگذارند ، در جوانی رادیکال اند و در پیری محافظه کار می شوند !

نامش بلند و یادش گرامی باد!

وزیر فتحی

شیکاگو

5/7/2018 برابر با 18 اردیبهشت 1397

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert.

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

ایران
نوشته منتشر نشده‌ای از علی اشرف دروریشیان: فرهنگ عامیانه در رابطه با فرهنگ جهانی

نوشته کوتاه زیر را علی اشرف درویشیان برای انتشار در جلد دوم „دگرگونی ارتباطات“ در اختیارم قرار داد. جلد اول کتاب، اجازه انتشار نیافت و بعدها در خارج از کشور به صورت دیجیتالی در دسترس خوانندگان قرار گرفت[1]. مقالات و نوشته‌های جلد دوم به صورت نسخه چاپ شده، در اختیارم …

علیه کنفرانس امنیتی در مونیخ: مقاومت دسته جمعی علیه جنگ، ناسیونالیسم، استبداد و امپریالیست‌ها
آلمان
علیه کنفرانس امنیتی در مونیخ: مقاومت دسته جمعی علیه جنگ، ناسیونالیسم، استبداد و امپریالیست‌ها

ما چپ‌گرایان، با چشم‌انداز و پیوندهای بین‌المللی، هرگز نباید صحنه را به سادگی به نمایندگان کنفرانس امنیتی مونیخ بسپاریم تا بوسیله‌ی راستگرایان و سلطنت طلبان این جنبش برخاسته از اعماق مبارزاتِ مردمی را به بیراهه بکشانند۰ اکنون حملات امپریالیست‌ها و اپوزیسیون‌های راست به جمهوری اسلامی، این فرصت را برای این رژیم ارتجاعی فراهم آورده که جنبش مردمی و مستقل را ساخته‌ی امپریالیستهای غرب و مرفهان خارج‌نشین جلوه دهد و این را توجیهی برای تداوم جنایت و سرکوب‌های خود قرار دهد و حتی سرکوبگری و خودکامگی خود را در جهتِ استقلال و دفاع از نظام در قبال قدرت‌ها توجیه کند و در افکار جهان تظاهر به ضد امپریالیست بودن کند۰. متاسفانه جریانات شب چپی در جهان وجود دارد که بیشرمانه جهان را تقلیل به تحلیلی می‌دهند که در آن دو قطب غرب سرمایه داری و شرق «سوسیالیسم» مقابل هم قرار دارند۰ این جریانات شبه‌چپ‌به اصطلاح مبارزاتی «ضد امپریالیسم» دولت جمهوری اسلامی اشاره میکنند و فاقد هرگونه نقادی واقعی از خودکامگی و خشونت رژیم‌های استبداد شرقی اند و با اتکا به تحلیل غیرمردمی خود، حمایت از بلوک استبداد و استعمار شرقی را به صورت حمایتی مرحله‌ای علیه دولت غرب سواستفاده می‌کنند. یعنی درگیری‌های بین رژیم‌های سرمایه‌داری کوچک و شبه‌مافیایی (مانند رژیم ایران یا رژیم اسد) علیه قدرت‌های امپریالیستی غربی مانند آمریکا را همچون مبارزه‌ای بر ضد سرمایه‌داری قلمداد می‌کنند.

اخبار زندان
فراخوان اعتراض به دستگیری و زندانی کردن

فعالان کارگری و زندانیان سیاسی ایران در شهر گوتنبرگ، سوئد روز شنبه ۲۱ ژانویه ۲۰۲۳ ساعت ۰۰؛۱۴ دو بعدازظهر میدان « برنرس پارکن Solidaritet manifestation med fängslade arbetaraktivister och alla politiska fångar i Iran باید از دستگیری و سرکوب هر تک نفری، پشیمان شان کرد! باید از فرزندان جنبش مان، …

%d Bloggern gefällt das: