نسخه الکترونیکی کتاب: «انقلاب و رفرم» نوشته پل ماتیک و ترجمه وحید تقوی در کتابخانه الکترونیکی گفتگوهای زندان انتشار یافت. کتاب در 269 صفحه، شامل سرفصلهایی همچون «سرمایه و سوسیالیسم»، «رفرم و انقلاب»، «محدوده های رفرم»، «انقلاب لنین»، «ایده ی کمون»، «دولت و ضدانقلاب»، «انقلاب آلمان»، «ایدئولوژی و آگاهی طبقاتی»، «مارکسیسم : دیروز، امروز و فردا» می شود. در زیر مقدمه مترجم کتاب وحید تقوی را می خوانید
برای دریافت نسخه پی دی اف کتاب انقلاب و رفرم لطفا اینجا کلیک کنید
پیشگفتار مترجم
پس از گذشت بيش از يک صد سال از آن چه که آغاز جنبش چپ و کمونيستیِ ايران نام گرفت، و گذشت حدود 80 سال از عروج جنبش کمونيسم شورايی، و يا حتی کمونيسم چپ، هنوز در ايران اين جنبش، به قدر کافی شناخته شده نيست ـ اگر نگوييم کلاً ناشناخته است. اما برعکس، انواع ديگر سوسياليسم، از شاخههای گوناگون لنينستیِ آن گرفته تا شاخههای ملون سوسيال دمکراتيک، شناخته شده و معروف هستند. چپ ايران با سوسيال دمکراسیِ انترناسيونال دوم و به ويژه نوع بلشويکیِ آن متولد شد و هميشه در ارتباط تنگاتنگی با آن بود. در تمام تاريخ اين چپ، به غير از يکی دو دهه اخير، يعنی به ويژه پس از سقوط امپراطوریِ شوروی که بسياری از همين چپ را از جناح چپ به سوی جناح راست سوسيال دمکراسی سوق داد، هر حزب، سازمان، گروه و دسته ی تازه تاسيسی به علت سلطه ی عظيم نظریِ کمونيسمِ غالب در سطح جهانی، خود را از خانواده ی اين يا آن شاخهی کمونيسمِ نوع بلشويکی معرفی میکرد. در تمام اين دوره، هيچگونه امکانی برای حيات و رشد يک «کمونيسم مارکسی»، که بر تارک آن «رهائی طبقه کارگر فقط به وسيلهی خود طبقه کارگر ميسر است»، لغو کار، و الغای تمام اشکال گوناگون سلطه نقش بسته باشد، در ايران موجود نبود.ـ
بافت اقتصادی-سياسی جامعهی ايران، سطح نازل مبارزه طبقاتی، جوانی طبقه کارگر، و سرکوب گسترده اين طبقه را بیترديد میتوان از جمله عوامل مهم دخيل در تشديد چيرهگیِ مذبور برشمرد. اما فقدان وجود و پرورش نظريه ای رهايی بخش از سوی طبقه کارگر، حاکی از فقدان توانايی و اقدام واقعیِ رهايی بخش توسط اين طبقه نيست ـ اين اصلی است که به کرات در جوامع گوناگون سرمايه داری به اثبات رسيده است. از اين رو است که میتوان اقدامات عملیِ کمونيستیِ کارگران را حتی پيش از «فرموله شدن» اوليه اين کمونيسم توسط خود مارکس و احيای مجدد آن توسط کمونيسم شورايی مشاهده نمود. کمون پاريس و انقلابهای 1905 و 1917 روسيه، انقلابهای همزمانِ اروپايی در اوايل قرن گذشته نمونههای برجسته ی آن است. همچنين، به همين علت است که می توان چنين اقدامی را از سوی طبقه کارگر ايران ـ عليرغم آن چيرهگی، عقبماندهگی، کم تجربهگی و سرکوب ـ در ايجاد «شوراها» و کميتههای کارخانه در انقلاب 57 ايران مشاهده نمود. از اين گذشته، ايده های اين نوع کمونيسم اغلب در خيزش های طبقه کارگر به روی صحنه می آيند، وسعت يافته و فراگير می شوند؛ چه در انقلابات (1905 و 1917 روسيه، 23-1917 آلمان، 1918 و 1956 مجارستان، 1937 اسپانيا، 1968 اروپا، و غيره)، و چه در اقدامات مستقل و خودانگيخته (مثل قيام کارگری 1953 آلمان شرقی، و سازمان های نوع شورايی در اعتصابات غيرقانونی و خودانگيخته). لذا میتوان نتيجه گرفت که افول و عروج اين رويکرد مستقيماً وابسته به افت و خيزهای جنبش کارگری برای رهايی واقعی است.ـ
در عرصه نظری، اين کمونيسم در اوايل قرن گذشته از دل انقلابهای همزمان اروپايی در جنگ جهانی اول، با خامیها و گرایش های متعدد درون آن بيرون آمد و به نام «کمونيسم چپ» يا «اولترا چپ» معروف شد. در آغاز، صدها هزار کارگر را با خود داشت و چنان خطر جدیای برای بورژوازی و درکهای رايج سوسيال دمکراتيک شد که هر دو جناح رفرميست و راديکال آن (يعنی سوسيال دمکراسی و جناح چپ آن، بلشويسم) به شدت به آن تاختند و حتی در سرکوب فيزيکی و قتل فعالين و برخی از نظريهپردازان آن نقش داشتند. در آلمان اين سرکوب با قتل رزا لوکزامبورگ و کارل ليبکنيشت و کشتار هزاران کارگر توسط سوسيال دمکراسی و بورژوازی حاکم آلمان خود را نماياند. در روسيه محصول «نظریِ» حملهی جناح چپ سوسيال دمکراسی، رسالهی لنين تحت عنوان «کمونيسم چپ: يک بيماری کودکی»*، و محصول عملیِ سرکوب آن ايدهها، و کلاً مخالفينِ راديکال و انقلابی سوسيال دمکراسی، سرکوب اپوزيسيون کارگری، قيام کرونشتات و اعتصابات و تظاهرات کارگری، و نيز تصفيه ها و اردوگاه های کار اجباری در شورویِ نوپا بود. گرايشی در «کمونيسم چپ» به مرور زمان هر چه بيشتر به خود آمد، بيشتر صيقل و انسجام يافت، و رفته رفته «کمونيسم شورايی» نام گرفت. از مهمترين نظريهپردازان کمونيسم اخير بايد از آنتون پانهکوک، اتو روله، و پل ماتيک، نويسنده ی کتاب حاضر، نام برد و بعدها (از اوايل دهه 1930 به بعد) کارل کُرش هرچه بيشتر به اين جنبش نزديک شد و به صورت مرتب برای نشرياتشان قلم زد. کُرش بعد از تبعيدش در سال 1933 از آلمان و مهاجرتش در 1936 به آمريکا دوستیِ نزديکی را با ماتيک آغاز کرد که تا آخر عمرش ادامه يافت.ـ
هرچند که گسست واقعی از سوسيال دمکراسی مستلزم اتکا، يا رسيدن به حداقل بخشهای مهمی از دستاوردهای اين جنبش بوده و هست اما بديهی است که در اينجا نمی توان به معرفیِ مفصل کمونيسم شورايی پرداخت. * مقصود از اين سطور تنها اشارهای است مختصر به سنت سياسی نويسنده کتاب.ـ
2
پل ماتيک در ايران ناشناخته است، و تا آنجا که من اطلاع دارم، از او کتابی به فارسی ترجمه و منتشر نشده است.** اما در جنبش چپِ جوامع سرمايه داری پيشرفته، او بهعنوان يکی از فعالين و نظريه پردازان مهم کارگری و مارکسيستی معروف است. پل ماتيك از دو زاويه در جنبش چپ غرب معروف شد، اول، از زاويه ی نظرات اقتصادی اش، و احيا و توسعه نظريهی بحران سرمايه داری مارکس با تکيه بر کارهای هنريک گروسمان، و نيز تحليل ساختاریِ سرمايه و سرمايه داری دولتی، و نقدش به اقتصاد سوسيال دمکراتيک و رابطه ی آن با اقتصاد کينزی در اثر بزرگش «مارکس و کينز». در آن کتاب او با تحليل پيش بينی می کند که اقتصاد کينزی عليرغم الزامات سرمايه و نجات موقتی آن، محکوم به متروکه شدن از سوی سرمايه است. در تحليل از سرمايه داری دولتیِ روسيهی شوروی حتی سرنگونی آنرا، در رقابت و انباشت، با سرمايه داری بازار آزاد جهانی محتمل می داند (نگاه کنيد به بخش آخر همين کتاب) ـ صحت هر دوي اين پيشبينیها نقداً ثابت شده است. و دوم، نظرات سياسی او، که بهشدت ضد اقتدارگرايی است. در نوشتههای سياسی وی وزنهی ضد سوسيال دمکراسی، و نقد تيز و بی امان وی عليه هر دو جناح رفرميست و راديکال آن، غالب است. مبارزه ی بی وقفه ی سياسی-نظری او عليه تمام اشکال و ساختارهای گوناگون اقتداریِ سرمايهای، ازجمله حزبی، اتحاديهای، و فتيشيسم (بتوارهگی) تشکيلاتی و ايدئولوژيک، شاخص اصلی تمام نوشتهها و فعاليتهای سياسی او می باشد که در همين کتاب نيز به وضوح قابل مشاهده است.ـ
مثل هر فعال جنبش کارگری، ماتيک متاثر از فضای حاکم بر دوران خودش و نيز بر کل جنبش کارگری بود. او بيش از60 سال فعال جنبش کارگری بود. شصت سالی پرتلاطم با بحرانها، انقلاب ها، فاشيسم و نازيسم، دو جنگ جهانی، جنگ سرد، دوران های رونق و رکود سرمايه، و عروج و افول شاخه های گوناگون سوسيال دمکراسی. در تمام اين دوران، سلطه ی بلشويسم و سوسيال دمکراسی بر کل جنبش کارگری نيز حاکم بود. از اينرو است که بخش اعظم نوشته های سياسی وی مستقيم يا غيرمستقيم در نقد اقتدارگرايی و نقش قيممابانه حزبی و تاکيد بر اصل خودرهايی کارگری است. سلطه تفکر بلشويکی بر چپ و کارگران راديکال چنان بر فضای آن دوره حاکم بود (و هنوز سنگينی می کند)، و نبرد عليه اين سلطه بهعنوان جلوه ای از سلطه ی ايدئولوژی بورژوايی بر جنبش کارگری برايش چنان مهم بود که حتی در مواردی نوع کمونيسم مورد دفاع خود را «کمونيسم ضدبلشويک» معرفی می کرد. اين نبرد، جنبه ای از نبرد کل جنبش کمونيسم شورايی با سرمايه و جلوه های گوناگون ايدئولوژيک-سياسی آن بود که در زنده نگهداشتن روح انقلابی و رهايی بخش انديشه های مارکسی در غرب، سهم بسيار مهمی داشت.ـ
ماتيک پيش از مرگ خود دست نوشته های کتاب حاضر را به اتمام رساند و بيماری به وی مهلت نداد تا آنرا ويراستاری نمايد. از همين رو است که در اينجا و آنجا فرمول بندی هايش، برخلاف نوشته های پيشين اش نادقيق، و حتی در برخی موارد برخلاف نظرات خودش می باشد. فرزند ماتيک در سال 1983، يعني دو سال پس از درگذشت پدرش، آن دست نوشته ها را به صورت کتاب با همان عنوان «مارکسيسم: آخرين پناهگاه بورژوازی؟» منتشر ساخت و در مقدمه خاطر نشان نمود که اگر خودش زنده بود و آنرا ويراستاری می کرد و بطور قطع بخش هايی را حذف، اضافه و يا تدقيق و ترميم می نمود.ـ
پل ماتيک در اين کتاب يک تحليل همه جانبه، مادی و ديالکتيکی از ريشههای مادیِ ظهور، عروج و غلبهی رفرميسم در جنبش مارکسيستی ارائه میدهد و تحولات آنرا در ارتباط مستقيم با تحولات اقتصادی و سياسیِ سرمايه داری و جنبش کارگری در کل بررسی می کند.ـ
بخش اول کتاب به تحليل اقتصادی مارکسی از سرمايه داری و رشد آن، و تئوری های گوناگون اقتصادی پس از مارکس اختصاص داده است. در اين بخش، او نظرات خود را نيز در رابطه با تحولات سرمايه داری و بحران باز می کند. *ـ
سير تحولات جنبش کارگری و ريشهيابی رفرميسم، چه به لحاظ اقتصادی-اجتماعی و چه به لحاظ نظری، موضوع بحث و بررسیِ بخش دوم کتاب است.ـ
بخش سوم کتاب، جمعبندی کل اين تحولات در مارکسيسم و تاريخ آن است. در اين بخش، نويسنده مارکسيسم را به زير ذره بين ماترياليسم تاريخی می برد که در واقع نوعی جمعبندی از بررسی تحولات مارکسيسم در کل کتاب حاضر است. و بر آن است: از آنجا که مارکسيسم، مثل هر نظريه و پديده ی ديگری در سرمايهداری نمیتواند از هيچ جنبش اجتماعی، و علیالخصوص کارگری، بیتاثير بماند، تحولات سرمايه و جنبش اخير، در مارکسيسم بازتاب میيابد. حيات مارکسيسم با حيات سرمايهداری و تحولات آن گره خورده است، و سرنگونی سرمايه داری همزمان هم اثبات نظريه ی مارکسی است و هم پايان خود مارکسيسم.ـ
3
اصلیترين وجه مميزهی کمونيسم شورايی، تاکيد اين جنبش بر مبارزات آتونوم و خودانگيختهی کارگران عليه سرمايه و اشکال گوناگون سلطه ی منتج از جامعه طبقاتی است. درحاليکه تمام سازمان های پابرجای کارگری و مبارزات متکی بر آن، اشکال سرمايه دارانهی تقسيم کار و سازمانی را به نمايش می گذارند، مبارزات آتونوم و خودانگيختهي کارگری و شوراها، از نظر پانه کوک، اشکال سازمانی جامعه آينده را به نمايش گذاشته و وابسته به هيچ چارچوب قراردادیِ بين کار-سرمايه نيستند. برخلاف نظرات رايج سوسيال دمکراسی که آگاهیِ انقلابی را مستقل از طبقه میداند که بايد توسط «نخبگان» طبقات ديگر و يا «رهبران» و «پيشروان» همين طبقه، در طبقه تبليغ شود تا رفته رفته بوسيله ی «تبليغات سوسياليستی» طبقه کارگر به درک انقلابی دست يابد، حول «حزب خود» گرد آيد و دست به انقلاب پرولتاريايی بزند. کمونيسم شورايی با تکيه بر اصل مارکسی (آگاهی اجتماعی محصول شرايط و فعاليت اجتماعی است) و مشاهدات تاريخی، بر آن است که آگاهی انقلابی طبقه کارگر، محصول مبارزات آتونوم خود اين طبقه در نبرد بين کار و سرمايه است نه محصول «آموزش» و پند و اندرز اين يا آن، يا جمعی از «رهبران» يا «پيشروان». انقلاب محصول اقدامها، سياست ها، تاکتيک ها و برنامههای «رهبران» نيست و نمی تواند باشد، بلکه نتيجهی ضرورت تاريخی و اقدام مستقلانه ی توده های وسيع کارگری جهت بهدست گرفتن سرنوشت خويش است.ـ
اين تاکيد و تکيه ی شديد بر جنبش های آتونوم کارگری در ارتباط مستقيم با درک آنها از سوسياليسم و چگونگی سرنگونی سرمايه داری قرار دارد. برخلاف جنبشهای اتحاديهای و سنتی کارگری، جنبش های خودانگيخته کارگری جنبشهايی هستند که مانع جدی در فرآيند انباشت و تشديدکننده سير نزولیِ نرخ سود می باشند. به همين علت، سرمايه با تمام ابزار در اختيار خود (از جمله سازمانهای کارگریِ ادغام شده در سيستم) به جنگ اين قبيل کنشهای کارگری می رود و چهره ی واقعی خود را در سرکوب وحشيانه ی آنها به نمايش می گذارد. ماتيک در اين کتاب و همچنين مقالات گوناگون ديگر نشان می دهد که چگونه مبارزات سنتی کارگری (در اشکال اتحاديهای، سنديکايی، حزبی و پارلمانی و غيره) مانع از اقدامهاي مستقلانهی کارگری هستند، آنها را در چارچوب محدودههای سرمايه نگه میدارند و به فرآيند انباشت کمک میکنند. با اين وجود، نويسنده در بررسی علل بحران سرمايه داری، عليرغم ارائه ی درکی ديالکتيکی از رابطه ی مبارزه طبقاتی با انباشت و بحران*، وزنه ی بيشتری به مکانيزم ها و محدوديت های اقتصادی در تحليل بحران سرمايه داری می دهد تا به مبارزه طبقاتی. در نتيجه به نظر میرسد که او در بررسی بحران سرمايهداری، به نقش جنبشهای خودانگيخته کارگری در به بحران کشاندن سرمايه داری توجه کافی و درخور مبذول نمی دارد. اگر اين مشاهده ی ماتيک صحت داشته باشد که در مجموع مبارزات طبقه کارگر در دوره های رونق سرمايه داری بيشتر بوده است تا در دوره های رکود، اين خود می تواند گواهی باشد دال بر اينکه دقيقاً همين مبارزات کارگری در دوران های رونق سرمايه داری عاملی است بازدارنده برای ادامه اين دوران رونق، و لذا تشديدکننده برای به بحران کشاندن سرمايه. اين در تحليل بحران سرمايهداری نزد او کمرنگ است. از اين زاويه، میتوان گفت که نقصان کار او در رابطه با تحليل از بحران، دخالت ندادن مبارزه طبقاتی در قلب فرآيند انباشت و بحران به صورت هم وزن با ديگر مکانيزمهای بحرانزای سرمايه داری است.ـ
4
در دورهی کنونی که جنبش کارگری ايران شاهد حرکتهای وسيعتري نسبت به قبل در جهت سازمانيابی کارگری است، تجربيات سازمانی و سياسیِ جنبش های کارگری در غرب میتواند برای فعالين اين جنبش مفيد باشد. در اين راستا، کتاب حاضر میتواند در بررسی انتقادی و انتقال اين تجارب سهمی ايفا نمايد. طبقه کارگر ايران بمنزله ی يک کل، بر خلاف بسياری از کشورهای سرمايهداری ديگر، هيچگاه در عمل نديده و تجربه نکرده که در چارچوب سرمايهداری و تداوم آن، سازمانهای صنفی-اتحاديهایاش يا احزاب کمونيست چگونه تبديل به سدی غول پيکر در برابر خودشان میشوند و هرگونه اقدام مستقلی را در نطفه خفه میکنند. اما هيچ الزامی ندارد که اين طبقه همان فعاليت های تجربه شده در غرب را مجدداً در تشکل های خود تکرار کند: يعنی، اتحاديهگرايی، جدايی تشکل صنفی از تشکل سياسی، فتيشيسم تشکيلاتی و ساختار سلسله مراتبی بعنوان آينه تمام نمای ساختار و تقسيم کار بورژوائی، بازتوليد اليناسيون جامعه سرمايه داری درون تشکل های خود، و جدائی «رهبری» از «بدنه»، و بالاخره بازتوليد رابطه ی رهبر و پيرو، قائد و مقلد، و غيره. طبقه کارگر ايران، مثل تمام طبقات کارگر در ديگر کشورهای سرمايه داری تنها است؛ و فقط به نيروی خود، و صرفاً با اتکا به توان خود می تواند و بايد با درسگيری از تجارب هم زنجيران خود در ديگر کشورها و در ارتباط تنگاتنگ و همياری متقابل با آنها، راه خود را بصورت يک کل بيابد. مثل طبقه کارگر هر کشور ديگری، اين طبقه میتواند و بايد ساختارها و قالبهای سازمانیِ غير بورژوائی را خود پرورش و گسترش دهد. در غير اينصورت هيچ آينده ای در انتظارش نيست جز انقياد حتی بيش از اين.ـ
تاکنون در همه جا وضعيت آنچنان بوده که ماتيک می گويد: يعنی هيچ سازمانی (چه سياسی، چه صنفی، و چه تلفيقی از اين دو) نمی تواند در سرمايهداری بطور پايدار ضدسرمايهداری باقی بماند؛ يا بايد هرچه بيشتر به رفرم و رفرميسم روی بياورد و اپورتونيست باشد تا بتواند سازمانی موثر در جامعه باشد، و درنتيجه جزو چرخ دنده های خود سيستم استثماری شود، و يا اينکه به «اصول» خود بچسبد و تبديل به گروهی فرقه ای، بیتاثير و اهميت، و ايدئولوژيک شود. به هر حال اگر اين يک اصل عمومی در جامعه سرمايهداری نباشد، معضلِ حل نشدنِ سازمانهای کارگری در سيستم، به سرنگونی سرمايهداری انديشيدن و عمل کردن اين سازمانها در هرگام عملی و سياسی، و پی ريزی سازمانهای نوع جديد غير هيرارشيک (غير سلسله مراتبی)، ماندگار و ضدسرمايهداری، البته معضلی نيست که «پيشروان»، «رهبران» يا «متفکرين» جنبش کارگری يا ديگر اقشار اجتماعی بتوانند آنرا حل کنند و نسخهای برایش ارائه دهند، بلکه کل اين طبقه در همين مبارزات روزمره ی خود بايد راه های حل آنرا بيابد. همانگونه که بايد معضل و تضاد بين تمرکز و عدم تمرکز را خود به تنهائی حل نمايد ـ چنانکه خود اين طبقه بود که حداقل راههای حل آن را با ايجاد شوراهای کارگری نشان داد. وجود سازمانهای وسيع، موثر و ماندگار/پايدارِ ضدسرمايهداری منوط است به سطح بسيار بالائی از مبارزه طبقاتی که در عين حال، ناقوس مرگ سرمايه داری می باشد. چنين شرايطی خود به معنای تعيين تکليف نهائی حيات سرمايهداری يا حيات چنين سازمانهائی است. به هر حال، يک موضوع مسلم است: انواع راه های مختلفِ پُر مُبلغی در برابر طبقه کارگر وجود دارند که همه برای به انقياد درآوردنش در اشکال گوناگون به صف ايستاده و در رقابت با يکديگرند؛ اما، بقول ماتيک در برابر طبقه کارگر برای رهائی، مطلقاً هيچ راهی جز تشديد مبارزه اش عليه سرمايه و سلطه با اتکا به نيروی خود نيست و تنها در اين نبرد است که راه حل های معضلات در برابر طبقه آشکار می شوند.ـ
مجموعه ی اين دو بخش ترجمه شده، بعلت فقدان ترجمه ی بخش نخست آن، با عنوانِ «انقلاب و رفرم» منتشر می شود که با مضمون مطالب بيشتر خوانائی دارد. يادداشتهای نويسنده به همان صورتی که در کتاب اصلی آمده، بصورت شماره بندی شده، و يادداشت های مترجم با ستاره (*) بصورت زيرنويس صفحه آورده شده است.ـ
انتشار اين کتاب به فارسی، بدون زحمات شايان ويراستار آن، کاوه کوئک، و ديگر دوستانم امکان نداشت. از اينرو مايلم که از تمام دوستانی که به نحوی در اينکار به من ياری رساندند، بويژه ويراستار آن صميمانه سپاسگذاری کنم.ـ
وحيد تقوی،ـ
1384 بهار
ـ* اين رساله به غلط -اگر نگوييم عمداً- از سوی مترجمين «توده ای» آن به عنوان «بيماری کودکیِ چپ روی در کمونيسم» ترجمه شد و در چپ ايران نيز به همين نام معروف است.
ـ* بسياری از نگرشها و گرايشهای راديکال و انقلابیِ مارکسيستی در غرب بعد از عروج اين جنبش، از طرق مختلف به همين دستاوردها رسيدند و با تکيه بر اين دستاوردها سعی کردند از آن هم فراتر روند. به عنوان مثال، میتوان از جريان «سوسياليسم يا بربريت» در فرانسه که متفکرين متعدد، معروف و بزرگی از خود بيرون داد، يا جريان «موقعيت آفرينان بين الملل» (International Situationists)، که از جريان اخير بيرون آمد و يا جريان «مارکسيستهای آتونوميست» (يا «آتونوميستها») نام برد. برای يک بررسی تاريخی از ريشههای نظری چپ انقلابی در غرب و رابطهی نظری آن ها با کمونيستهای شورايی نگاه کنيد به کتاب:ـ
Richard Gombin, The Origins of Modern Leftism, trans. Michael K. Perl (Baltimore.: Penguin Books, 1975),
برای معرفی و بررسی جامع از نظرات کمونيسم شورايی در پرتو تجربيات تاريخی و مقايسه اين نظرات با مارکس، مراجعه کنيد به:ـ
Rachleff, Peter, Marxism & council communism, 1976, Revisionist Press, N.Y.
برای بررسی تاريخی و مفصل از چگونگی عروج نظری و عملی کمونيسم چپ و شورائی، در آلمان و هلند رجوع کنيد به:ـ
Phillipe Bourrinet, The Dutch and German Communist Left: A contribution to the history of the revolutionary movement, 2001, Porcupine press, London.
ـ** بيوگرافیِ کوتاهی از پل ماتيک را می توان در بخش ضميمه ی اين کتاب مطالعه نمود.
ـ* اين بخش هرچند بهنوعی پيوسته با بخشهای ديگر است، اما در واقع خود بهعنوان يک تحليل و بررسی اقتصادی سرمايهداری و رویکردهای مختلف به آن، بخشی است مستقل. از آنجا که از طرفی، بخش های بعدی، تحليلی مستقل درباره انقلاب و رفرم و بررسی ملموستری از جنبش کارگری هستند، از طرف ديگر ترجمهی همهی کتاب زمان زيادی را میطلبيد، ترجمه و انتشار بخش اول کتاب به فرصتی ديگر موکول شد.
ـ* نگاه کنيد به مقدمه اين کتاب، و نيز، از جمله آثار ديگرش تحت عنوان «در مورد تئوریِ مارکسیِ انباشت و فروپاشی»ـ
(Zur Marxschen Akkumulations und Zusammenbruchstheorie)
و «اجتناب ناپذيریِ کمونيسم»ـ
(The Inevitability of Communism).
برای دریافت نسخه پی دی اف کتاب انقلاب و رفرم از صفحه کاوشگر، لطفا اینجا کلیک کنید
Keine Kommentare