ـ 2. ‏يك ارزيابی كوتاه و مقدماتی: گسستها، حسن مرتضوی

نه میر می خوایم، نه رهبر، نه بد می خوایم، نه بدتر
مقاله

گذشت پنج روز از سير وقايع ايران خطوط كلي زير را تا حدي روشنتر كرده است:

1) ‏حركت افقي گسترش جنبش اعتراضي بخش اعظم شهرهاي نواحي غربي و شمال و جنوب را در برگرفته است. شهرهاي كوچك و دور از مركز كه تا پيش از جنبش كنوني تكيهگاه اصلي حكومت قلمداد ميشدند سر به عصيان برداشتهاند. بخشهايي بزرگي از جمعيت شهرهاي كوچك مناطق غربي كه عموماً در بحرانهاي سياسي سالهاي گذشته شاهد حركت خاصي از آنها نبودهايم به طرز شگفتآوري به خيابان آمدهاند. در اين شهرها فاصلهي تغيير شكل فعاليتهاي اعتراضي از تظاهرات خياباني تا تسخير و به آتش كشيدن مراكز حكومتي بسيار كوتاه است. تقريباً بخش سنتي جمعيت شهرهاي كوچك نواحي غربي از لرستان و خوزستان و شهرهاي معيني در آذربايجان شرقي و غربي و تا حدي كردستان به ميدان آمدهاند. ابتكارات مردمي در اين مناطق شكلهاي گوناگوني يافته كه همگي نشانهي روحيه اعتراضي شديد آنهاست. اما بخش شرقي به جز خراسان و اندك شهرهايي در سيستان ساكت مانده است. مراكز سنتي حكومت مانند كرمان، يزد نسبتاً آرام هستند. تهران پايتخت با وجود تظاهراتهاي پياپي و كوچك در مناطق مركزي شهر منفعلانه شاهد اين جدال است. تهران برخلاف هميشه مطلقا پرچمدار و پيشاهنگ نيست.

2) ‏تفاوت چشمگيري در سطوح مختلف حركتهاي مردمي ديده ميشود: از درگيريهاي شبانه و تظاهراتهاي پرحجم روزانه تا تحصنها و صدور بيانيهها تا حمله به مراكز دولتي و در يك منطقه دستكم اقدام به تسخير شهر (ايذه). گسست چشمگيري از لحاظ سطح اعتراضات بين مناطق مختلف به وجود آمده است. اين شكاف در حال گسترش است.

3. ‏گسست يادشده در سطح ديگري خود را نشان ميدهد. در حالي كه حركت عمودي يعني جلب تودههاي مردم هنوز اوج كافي نگرفته، سطوح مبارزاتي دمادم در برخي مناطق بدون توجه به منطق حركت در ساير نقاط رو به اوج است. در حالي كه هنوز بخشهاي بزرگي از مردم در شهرهاي بزرگ مانند تهران اصفهان تبريز و شيراز تصميم نگرفتهاند به اين جنبش بپيوندند، در مناطق ديگر شاهد تغيير سطوح مبارزاتي تا سطح قيام شهري هستيم. اين گسست در سطح مبارزه خود را در گسست آگاهي ميان بخشهاي مختلف مردم نشان ميدهد. فرياد شادي معترضان و اطمينان از پيروزي در شهرهاي كوچك با ابراز ياس فعالين سياسي شهرهاي بزرگ از عدم شركت عموم مردم نشانهي شكاف بزرگي در آگاهي معترضان است.

4. ‏عدم حمايت اصلاحطلبان به ويژه در تهران و شهرهاي بزرگ از جنبش مردم و اعلام برائت برخي از سردمداران اين جريان و حتي فرمان به سركوب آنها و سكوت تاييدآميز رهبران ديگرشان عملا به تجزيه مهمي در جنبش اعتراضي انجاميده كه روز به روز بيشتر خواهد شد. به نظر نميرسد كه جنبش اصلاحطلبي كوچكترين تمايلي به مشاركت و دخالت در وضعيت كنوني داشته باشد. جنبش اصلاحطلبي با سر خود را به دفاع از حاكميت انداخته است و هيچ تمايلي به فاصلهگرفتن از آن ندارد. از طرف ديگر جنبش كنوني نيز هيچ تمايلي به دعوت از اصلاحطلبان به پيوستن به اين مبارزه را ندارد و از همان ابتدا خط خود را جدا كرده است. در تهران اين شكاف بيش از هر جاي ديگري خود را نشان ميدهد. بخشي از دانشجويان و كارگران و جوانان به رزم روزانه در خيابانها مشغولند، در حالي كه خيل عظيمي از اصلاحطلبان در مراكز فعاليت خود يعني دانشگاهها، مطبوعات، مراكز علمي و فرهنگي با كمال بياعتنايي و حتي با استهزاء و تحقير به اين جنبش مينگرند.

5. ‏صرفنظر از اصلاحطلبان كه نيروي سياسي مهمي را تشكيل ميدهند، جنبش كنوني سعي نميكند نفوذ و گستره خود را در مناطق گوناگون تهيدستان و كارگري افزايش دهد. جدايي بخش اعظم طبقات زحمتكش شهري در شهرهاي بزرگي مانند تهران، اصفهان و شيراز و تبريز عملا موجب محدود شدن مبارزه بين دسته هاي پيشرو با حكومت ميشود و حكومت به سادگي ميتواند پيكارگران كنوني را نماد منافعي جزيي و فرعي جا بزند نه نمايندهي عمومي مردم.

6. ‏ضعف بزرگ جنبش كنوني براي طرح خواستهاي مشخص و معيني كه بتواند سرلوحهي عمومي همه مبارزات منفرد در شهرهاي گوناگون شود بيش از پيش تشديد شده است. شعارهاي وحدت بخشي كه خواست معيني را مطرح كنند غايب است و جاي خود را به هزاران خواست متنوع داده است كه در برخي مواقع متضادند: خواست بهبود وضعيت اقتصادي و فرياد ناشي از گرسنگي تا خواست سرنگوني لحظهاي. ضعف ساختاري و شكلگيري نهادهاي مردمي در شكلهاي گوناگون خود هنوز به قوت خود باقيست.

7. ‏حكومت در ارائه راهحلي براي معضل كنوني به نحو شگفتانگيزي ناتواني خود را نشان مي دهد. ارزان كردن تخممرغ را به عنوان وعده بهبود وضعيت اقتصادي به مردم پيشكش كرده اند. هيچ سخني از پس گرفتن بودجهي رياضتي كنوني (البته انبساطي براي بخشهايي از حكومت)، هيچ تلاشي براي اعلام عملي دستگيري دزدان ثروت عمومي، هيچ وعدهاي ناشي از بهبود چشمگير معاش مردم داده نشد و كماكان مثل هميشه دست آهني حكومت براي سركوب اعتراضات مردم بلند شده است. به نظر ميرسد تا حدي از شوك اوليه خود را خارج ساختهاند و سياست متمركز دستگيري وسيع و تعقيب فعالين دانشجويي، تمركز فراوان نيروها در شهرها براي محدودكردن دامنه اعتراض، و ارعاب پياپي فعالين را سياست خود ساختهاند.

8. هنوز پيشبيني قطعي جدال كنوني ناميسر است. اما يك چيز مسلم است. ناتواني حكومت در حل تضادهاي ايجاد شده تنها به مدد ناتواني تودههاي مردم در ايجاد هماهنگي ساختاري و هدفمند خود را پنهان كرده است اما زياد طول نميكشد كه همگان بفهمند شاه برهنه است و آنگاه حتي سركوب هم لباس مناسبي نخواهد بود.

Keine Kommentare

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Diese Website verwendet Akismet, um Spam zu reduzieren. Erfahre mehr darüber, wie deine Kommentardaten verarbeitet werden.

انقلابی که در نیمه راه است
اردشیر مهرداد
1
انقلابی که در نیمه راه است، اردشیر مهرداد

انقلابی که در نیمه راه است بخش نخست ۱ ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ در تقویم سیاسی ایران یک روز تاریخی دیگر بود. حکومت در این روز اعتراف کرد شبحی که بر فراز سرش  به پرواز درآمده «اغتشاش» نیست. «نا آرامی» نیست. «اعتراض» نیست. بلکه یک انقلاب به تمام معنی است. پروایی …

حمله اسرائیل به جنین
رسانه آلترناتیو
حملۀ اسرائیل به کرانۀ باختری:«جهان فقط خواستار جلوگیری از یک بحران عمومی است»ـ

ترجمه شیدا نبوی چهار شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ – ۲۱ ژوين ۲۰۲۳ حملۀ جدید اسرائیل به سرزمین اشغالی کرانۀ باختری در روز دوشنبه ۱۹ ژوئن۲۰۲۳ [۲۹ خرداد۱۴۰۲] حداقل پنج کشته بر جای گذاشت. „ژان پل شانیو“، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل خاورمیانه و فلسطین، در گفتگوی کوتاهی با „هالا کُدمانی“ می گوید این شاهدی است از …

ایران
جنبش نوین مردم ایران و مسئلهٔ پرچم، هوشنگ دیناروند

در میان پرچم های سه رنگ دوران سلطنت، شمشیری به دست شیر داده شده است که نمادِ همان ذوالفقارِی ست که در دستِ علی، امام اول شیعیان خون هزاران انسانِ بی گناه را ریخته است، تا اسلام پای برجا بماند و آبرویش حفظ شود. این قدرت مطلق که نمادِ آن در میان پرچم دوران سلطنتی نقش بسته، نشانی دینی ست که سلطنت مطلقهٔ شاهی را نیز به سود شاه که «ظل الله» است، به خوبی توجیه می‌کند. در پرچم دوران استبداد و کشتار جمهوری اسلامی نیز، شمشیر و ذوالفقار به صورتِ «لااله الا الله»، یعنی به شکل و شمایلِ همان خرچنگ اسلامی درآمده است که بر هست و نیست انسان ایرانی چنگ انداخته و در طول این چهل و چند سال با کشتارهای بی رحمانه و بی بدیل در تاریخ ایران، حاکمیت ولایت مطلقهٔ آخوند را تأمین و تضمین کرده است.

%d Bloggern gefällt das: